همنوا با میراث فرشچیان؛ وین میزبان محفل هنری یادبود مینیاتوریست صاحبسبک ایران شد
وین ـ اتریش: در مراسمی که به همت رایزنی فرهنگی ایران در اتریش در تالار ابن سینای وین برگزار شد، جمعی از هنرشناسان، استادان دانشگاه و علاقهمندان به هنر ایرانی گردهم آمدند تا یاد و خاطره استاد محمود فرشچیان، مینیاتوریست برجسته ایرانی را گرامی بدارند.

این رویداد با عنوان شاعر رنگ و عشق (Poet of Color & Love)که به یادبود این هنرمند فقید ترتیب داده شده بود، به طول انجامید و با سخنرانیهای عمیق، نمایش گزیدهای از آثار استاد فرشچیان و پخش مستندی از زندگی ایشان همراه بود.
این مراسم، فرصتی بود برای بازخوانی زندگی و میراث هنری این استاد بزرگ که در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست. ایشان در ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ در ایالات متحده بر اثر ذاتالریه درگذشت.
فرشچیان که در اصفهان به خاک سپرده شد، به عنوان بنیانگذار سبک «سورناتوریالیسم» شناخته میشد؛ سبکی که سنتهای نقاشی ایرانی را با عناصر جهانی تلفیق کرده و آثاری جاودان خلق کرد. او از کودکی با هنر آشنا شد و حتی در سن پنج سالگی حادثهای نزدیک به مرگ را تجربه کرد که تأثیر عمیقی بر دیدگاه هنریاش گذاشت.
بهمن نامورمطلق، بنیانگذار دانشگاه استاد فرشچیان، رئیس سابق فرهنگستان ملی هنر ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در سخنرانی افتتاحیه خود، گفت: استاد فرشچیان جزو نادر افرادی بودند که در عرصه نگارگری ایرانی فعالیت چشمگیر و تأثیرگذاری داشتند. ایشان انسانی وارسته و فروتن بودند که هیچگاه دچار کبر نشدند. همیشه در پایینترین جایگاه جلسه مینشستند و به یاری هنرمندان نیازمند، چه جوان و چه پیشکسوت، میشتافتند. خاطرم هست هنرمندانی با مشکلات اقتصادی را شناسایی کرده و با ارسال کمک مالی، مشکلاتشان را رفع میکردند.
وی افزود: آثارشان ترکیبی از حماسه، اسطوره، معنویت و آیین است که از فردوسی تا حضرت موسی را در بر میگیرد. مثلاً اثری در اینجا به آفرینش و در آنسو به شهید و عروج اشاره دارد. نگرششان پیوندی بود و از افراط پرهیز داشتند، همه خوبیها را از متون و افکار مختلف گردآوری میکردند. از مکتب اصفهان آغاز کردند، اما با آشنایی با مکاتب تبریز، مشهد و سپس تأثیرپذیری از اروپا، به زیباییشناسی جهانی رسیدند.
نامورمطلق تصریح کرد: نمایشگاههایشان در چین، ژاپن، اروپا و آمریکا نشان از این موفقیت دارد. ایشان همیشه دانشآموز هنر بودند و بر آموزش تأکید داشتند؛ به همین دلیل دانشگاهی به نامشان در ایران تأسیس شد که بر آموزش معنوی و زیباییشناسیمحور تمرکز دارد. در خاکسپاریشان، حضور همه اقشار از کودک تا پیر، نشان از روح والایشان داشت؛ ضربتی بزرگ به هنر معاصر ما بود و جایگزینی برایشان تا دههها دشوار خواهد بود.
سخنران دوم نشست، گلمر کمپینگر خطیبی، پژوهشگر و مدرس معماری در دانشگاه وین بود. او در سخنرانی خود از استاد فرشچیان بهعنوان هنرمندی بینظیر یاد کرد که توانسته میان سنتهای اصیل ایرانی و جریانهای مدرن هنری جهان پیوندی عمیق ایجاد کند.
خانم خطیبی در این سخنرانی با اشاره به زندگی و مسیر هنری استاد فرشچیان گفت: عشق او به نقاشی از دوران کودکی آغاز شد؛ چنانکه در خاطرهای نقل شده، وقتی استادش از او خواست تمرین کشیدن غزال را انجام دهد، تمام شب بیدار ماند و دویست غزال کشید. او حتی جملهای را بر دیوار اتاقش نوشته بود: باید نابغه شوم.
وی افزود: فرشچیان در خانوادهای هنردوست در اصفهان رشد یافت؛ شهری که با معماری و کاشیکاریهایش الهامبخش بسیاری از هنرمندان بوده است. نخستین نمایشگاه انفرادی او در ۱۸سالگی در انجمن ایران و بریتانیا در اصفهان برگزار شد و از همانجا استعدادش درخشان شد.
خانم خطیبی تأکید کرد که اقامت استاد فرشچیان در وین و تحصیل در آکادمی هنرهای زیبای این شهر در دهه ۱۹۵۰ تأثیر مهمی در شکلگیری سبک شخصی او داشته است. به گفته وی، فرشچیان در آن دوران با استاد «پاریس گوترلو» – پدر مکتب «رئالیسم شگفتانگیز» – آشنا شد و از هنر غربی الهام گرفت، بیآنکه از ریشههای ایرانی خود فاصله بگیرد.
وی همچنین به دو حادثه مهم در زندگی استاد اشاره کرد که به گفته خود فرشچیان الهامبخش پیکرههای معلق و حرکتهای چرخان در آثارش بودهاند: نگاه به آسمان از درون آب و تجربه از دست دادن موقت بینایی پس از سقوط از نردبان.
خانم خطیبی در ادامه گفت: در آثار فرشچیان میتوان تأثیری از نقاشیهای مذهبی سقف کلیساها مشاهده کرد، با این تفاوت که گنبدهای ایرانی با هندسه و آینهکاریهایشان، حال و هوایی عرفانی و مراقبهای دارند.
وی چهرههای فرشتهمانند در آثار فرشچیان را احتمالاً نماد عشق و احترام او به مادر و همسرش دانست و افزود: ازدواج استاد با همسرش نیا در سال ۱۹۵۴ منجر به تشکیل خانوادهای هنرمند و صمیمی شد که بیش از شصت سال در کنار هم زیستند.
در ادامه نشست، محمد مستاندهی، نقاش ایرانی، اظهار داشت: حدود بیست سال است که نقاشی حرفه اصلی زندگیام است و شوق من به این هنر از آشنایی با آثار استاد فرشچیان در دوران راهنمایی آغاز شد. در کتاب فرهنگ و هنر، با رنگهای درخشان و فضای شاعرانه آثارشان روبهرو شدم که ذهنم را دگرگون کرد. ایشان با مطالعه آثار رامبرانت و میکلآنژ در موزههای جهان، ساعتها میماندند تا آخرین نفر خارج شوند. این تلاش منجر به تلفیق نگارگری ایرانی با رمانتیسم شد. پس از سلطانمحمد، تحول بزرگی ایجاد کردند و با الهام از حافظ و سعدی، مضامین عاشقانه را در قالبی نو عرضه داشتند. در کتاب مجموعه آثارشان، جلد نخست به اصول سنتی وفادار است، اما در آثار متأخرشان، جستوجوی نوین دیده میشود که باید به حساب روحیه جسورشان گذاشت. فرشچیان دارایی پدرش را صرف یادگیری کرد و با ریشه در سنت، آن را به جهان معاصر برد. آثار سیاهقلمشان کنار رضا عباسی، خلاقیتشان را نشان میدهد. ما انسانی بزرگ را از دست دادیم، اما هنرش جاودانه است.
سخنران دیگر نشست، فرگل لیلا خطیبی، نقاش ایرانی، مدرس و پژوهشگر هنر و از شاگردان استاد فرشچیان، با یادآوری دوران شاگردیاش گفت: «آشنایی من با استاد به اواسط دهه ۱۳۵۰ شمسی برمیگردد، زمانی که ایشان در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نگارگری تدریس میکردند. ایشان شناختهشدهترین مینیاتوریست ایران در عرصه ملی و بینالمللی بودند و هنر سنتی را از محدوده خواص به عموم مردم بردند. آثارشان مانند ظهر عاشورا، حتی برای غیرهنرمندان، شناختهشده و تحسینبرانگیز است. نوآوری در تکنیک و مضمون، از ویژگیهای برجستهشان بود؛ هرچند در سبک صفوی کار میکردند، اما با خلاقیتی کمنظیر، تاریخ معاصر را تحت تأثیر قرار دادند. در کلاسها، با مهربانی و دقت، تکنیکهایی مانند رنگگذاری و قلمگیری را آموزش میدادند و ما آثار معتبر را کپی میکردیم. شخصیت آرام و آزادمنششان، بهویژه در عدم اجبار فرزندانشان به ادامه راه هنری، قابل تحسین بود. شاگردی ایشان برایم تجربهای ارزشمند بود و نامشان همیشه در تاریخ هنر ایران جاودانه خواهد ماند.
سخنران بعدی، محمد هاشمی، پژوهشگر و مدرس فلسفه هنر، به بررسی فلسفی آثار پرداخت و گفت: بخشهایی از آثار استاد فرشچیان با مبانی سنتگرایی در حکمت هنر اسلامی سازگار است. سنت در دیدگاه اسلامی، امری قدسی و قابل انتقال از وحی است، برخلاف برداشت غربی که آن را کهنه میداند. هنرمند در این چارچوب، تجلی تصویر الهی است و با رمز و راز، پلی به سوی خداوند میسازد. در تابلو ابراهیم بتشکن، ابراهیم نورانی در مرکز، نیروهای شیطانی را نابود میکند و دایرهها نماد کمالاند. در یوسف و زلیخا و پیراهن یوسف، نظم و رازآمیزی دیده میشود. ظهر عاشورا نیز روایت مذهبی را با حرکات مدور، به عالم ملکوت پیوند میزند. این آثار نشان از تجربه ملکوتی ایشان دارد.
سخنران پایانی، رضا غلامی، استاد دانشگاه و رایزن فرهنگی ایران در اتریش، افزود: «استاد فرشچیان در زیست-جهانی روحانی زندگی میکرد و با رنگها و خطوط، مانند شاعران بزرگ سخن میگفت. او عرفان و نقاشی را پیوند داد و با پاکی دل، سلوکی روحانی آغاز کرد. در فیلمی از ایشان دیدم که به شاگردانش بر اهمیت پاک نگه داشتن دل از خودخواهی تأکید میکرد. علاوه بر هنر، ایراندوستی عمیقی داشت و به جوانان با هر اندیشه و سلیقهای توصیه میکرد برای پیشرفت میهن تلاش کنند. او نمادی از صداقت و فروتنی بود و بشریت همچنان به چنین استادانی نیازمند است.
در کنار این سخنرانیها، نمایشگاه گزیدهای از آثار منتخب مرحوم استاد فرشچیان به نمایش درآمد که شامل شاهکارهایی مانند «پاکدامن» «ظهرعاشورا» و دیگر نقاشیهای برجسته بود. این نمایشگاه، که بخشی جداییناپذیر از مراسم بود، فرصتی برای بازدیدکنندگان فراهم کرد تا از نزدیک با زیباییهای رنگ و خطوط استاد آشنا شوند. بسیاری از شرکتکنندگان، از جمله ایرانیان مقیم اتریش، این نمایشگاه و پخش مستند درباره مرحوم فرشچیان را جزو برترین بخشهای رویداد دانستند و آن را پلی میان نسلها توصیف کردند.
این مراسم که به همت رایزنی فرهنگی ایران در اتریش برگزار شد، با پخش موسیقی سنتی ایرانی پایان رسید.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی