گنجینههای تبلیغی فرهنگی علمای ایرانی در آچه
فخری یوسف عضو هیأت علمی دانشگاه اسلامی دولتی الرانیری باندا آچه، مطلبی در خصوص نماد «تخت جمشید» ایران در پارک مینیاتوری مینی سیام در شهر پاتایا استان چونبوری تایلند نوشت.
.jpg)
بنابر گزارش ارسالی از رایزنی فرهنگی کشورمان در تایلند؛ در این مطلب آمده است: گسترش تبلیغ اسلامی به نوسانتارا (مجمعالجزایر اندونزی)، بهویژه به آچه، ازنقش علما/مبلغان خاورمیانه از جمله ایران (فارسی)، جداییناپذیر است. این تحقیق تلاش میکند تا به طور جامع گنجینههای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در آچه را مورد بحث و بررسی قرار دهد. این تحقیق یک مطالعه کیفی توصیفی با رویکرد اجتماعی-تاریخی و اکتشافی است.
منابع اولیه و ثانویه از چندین مقاله (مجلات علمی)، کتابهای تاریخی، نسخههای خطی، آثار ادبی و تعدادی دیگر از اسناد تحقیقاتی به دست آمده است. نتایج این تحقیق، ارتباط نظریه فارسی (ورود اسلام به مجمع الجزایر از فارسی) با شواهد معتبر، علاوه بر واقعیت فرهنگی که در جامعه آچه توسعه یافته است را نشان میدهد.
حقایق و شواهد تاریخی مختلف نشان میدهد که علمای ایرانی در انجام اسلامیسازی (گسترش اسلام) از طریق تبلیغ و ترویج فرهنگی در آچه موفق بودهاند. از تعدادی از میراث تبلیغ فرهنگی که به گنجینههایی برای جامعه تبدیل شدهاند، از جمله: اعتدال و مدارای دینی، تبلیغ تصوف (عرفان)، هنر و فرهنگ، سیستمهای تبلیغ سیاسی، آثار ادبی و کتابهای جاوهای.
اما روشهای تبلیغ فرهنگی که توسط علمای ایرانی در آچه توسعه داده شد، شامل تبلیغ باللسان، تبلیغ بالکتابۀ، تبلیغ بالحال و تبلیغ بالحکمۀ بود. موفقیت تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی به دلیل حمایت اجتماعی جامعه و حمایت سیاسی سلاطین پادشاهی اسلامی آچه دارالسلام بود.
واژههای کلیدی: گنجینه، تبلیغ، فرهنگی، علمای ایرانی (فارسی)
الف) مقدمه
گسترش تبلیغ اسلامی در سراسر نوسانتارا (مجمعالجزایر اندونزی)، به ویژه آچه، از نقش شبکه های بینالمللی مبلغان و علما از عرب، هند و ایران جداییناپذیر است. از نظر تاریخی، طبق منابع مختلف مورخان بیان شده است که علمای ایرانی در حدود قرن ۱۴ میلادی بر اسلام در آچه تأثیر گذاشته و آن را گسترش دادند (یوسنی سابی، ۱۹۹۵).
گسترش اسلام توسط علمای ایرانی در آچه از طریق استراتژی های مختلفی از جمله تجارت، سیاستهای فرهنگی، آموزش و تبلیغ انجام شد. حتی زمانی که ابن بطوطه در پاسای توقف کرد، شاهد بود که سلطان ملک الزاهر، حاکم پادشاهی آچه، مرتباً نزد دو علمای ایرانی به نامهای قاضی شریف امیر سید از شیراز و تاج الدین اصفهانی به بحث الهیات میپرداخت. این مباحثه اسلامی نه تنها در مساجد، بلکه در کاخ نیز انجام میشد. سنت گفتمان اسلامی که توسط علمای ایرانی توسعه یافته بود، عمیقاً با ظرافتهای صوفیانه عجین شده بود و از نظر معنوی و فرهنگی بر جامعه آچه تأثیر میگذاشت. (امیرالهادی، ۲۰۱۰)
رابطه بین مردم آچه و ایران سابقه بسیار طولانی دارد، حتی قبل از تعامل آنها با عرب ها. این را میتوان از نظر جغرافیایی توضیح داد، زیرا ایران به مجمع الجزایراندونزی نزدیک تر از عربستان بود. ایران همچنین در علم، تمدن و مهارت های دریانوردی پیشرفتهتر بود. موقعیت استراتژیک ایران که در دو طرف آن دریاهایی از جنوب و غرب قرار دارد، این رابطه را بیشتر تقویت میکرد. تعامل بین این دو منطقه به طور قابل توجهی بر دو جنبه زندگی تأثیر گذاشت: دین و فرهنگ. نفوذ ایران در هر دو جنبه میراث غیرقابل انکاری از خود به جا گذاشته است. اگرچه اکثر جامعه مجمعالجزایر اندونزی به مذهب فقه شافعی و مکتب کلامی اشعری پایبند هستند، اما چندین عمل و سنت آچهای، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، تأثیر سنت های مسلمانان ایرانی را نشان میدهد. (یوسنی سابی، ۲۰۱۳)
اساساً تعامل بین تمدن های ایرانی و اسلامی سازنده و دو طرفه بود. هنگامی که اسلام ظهور کرد، ایران یکی از تمدن های بزرگ و تأثیرگذار جهان بود. هنگامی که اسلام صرفاً یک دین و یک باور در نظر گرفته میشد، حتی مردم ایران نیز به آن علاقه جدی نشان میدادند. آنها با بهرهگیری از پیشینه فرهنگی و تمدنی گسترده خود برای توسعه، رشد و شکوفایی تمدن اسلامی، به مناطق دیگر گسترش دادند. بنابراین، از آنجایی که ایرانیان اسلام را پذیرفتند، از اسلام به عنوان کانالی برای گسترش دانش، فرهنگ و دین در سراسر جهان استفاده کردند.
ورود هیأتهای تجاری به دریای پارس درقرن سوم هجری را میتوان بزرگترین رویداد اقتصادی و فرهنگی آن زمان نامید. در زمانی که منطقه اطراف تنگه مالاکا به مرکز تجارت بینالمللی تبدیل شده بود، کشتیهای تجاری ایرانی حامل مبلغان شیعه متعددی نیز وارد مجمعالجزایر اندونزی شدند. ایدههای شیعه و ایرانی از طریق بازرگانان و مبلغان در منطقه غربی گسترش یافت. از آن زمان ارتباط فرهنگی و اقتصادی بین مردم آچه و پارسها برقرار بوده است. در ادامه ایرانیانی که تجربه و دانش تثبیت شدهای داشتند، به راحتی میتوانستند مردم را به پذیرش اسلام ترغیب کنند.
سیاستها و خط مشیهای علمای ایرانی به همراه سلطان آچه در توسعه تبلیغ در آچه، منجر به ظهور علمایی شد که به مروجان تفکر فکری متعلق به مکتب اهل بیت تبدیل شدند، از جمله افراد مشهور میتوان به سید جمالالدین اکبر و مخدوم ابراهیم پاتاکان در پاسای اشاره کرد که به عنوان جنبش ولی سونگو (اولیای نه گانه) شناخته میشوند و متعاقباً چهرههای بزرگی مانند شیخ حمزه فنصوری و شیخ شمسالدین السوماترانی را به همراه شاگردانشان در پادشاهی آچه دارالسلام به وجود آوردند که تصوف فلسفی نشأت گرفته از ایران را توسعه دادهاند. (حلمی بکر المسقطی، 2013)
بنابراین، علمای ایرانی به واسطهای برای اسلامیسازی در مجمعالجزایر تبدیل شدند و جای تعجب نیست که علمای ایرانی در جهان اسلام بسیار مشهور هستند. با این حال اخیراً برخی از مردم آچه شروع به از دست دادن تاریخ خود کردهاند. گویی رابطه موجود و همچنین خدمات علما در گذشته فراموش شده است. بحران درک تاریخ ورود اسلام را میتوان با از بین رفتن و تخریب اماکن تاریخی درآچه اثبات کرد. برخلاف پارسیان، آنها ارزش های باستانی و گنجینههای تاریخی خود را به عنوان میراث فرهنگی برای فرزندان ملت حفظ کردند. روند اسلامی شدن که توسط علمای پارسی به آچه آورده شد، از نظر تاریخی با موافقان و مخالفانی در جامعه روبرو شده است. علاوه بر این برخی از علمای پارسی تبلیغ خود را با رویکردی شیعی انجام میدادند. در همین حال اکثر آچه ایها در آن زمان سنی بودند که به دلیل برداشت های مذهبی متفاوت در جامعه آچه منجر به درگیری داخلی شد.
از نظر جامعهشناسی و نفوذ و تأثیر تاریخ گذشته، علاوه بر رسانه های غربی که همیشه ایران را در تنگنا قرار میدهند، هنوز هم برخی از مردم آچه امروزه تصور کلیشهای از شیعیان دارند. در حالیکه از نظر علمی به ویژه در جستجوی اطلاعات عمیق در مورد تاریخ گنجینه تبلیغی علمای فارسی در آچه، این امر هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر با استفاده از رویکردهای مختلف دارد. به طور مشابه، از نظر فرهنگی، امروزه بسیاری از مردم معتقدند که ریشههای سنتها و فرهنگ آچهای از تأثیرات اعراب، چینیها، اروپاییها و هندیها ناشی میشود، که اشارهای به مخفف ACEH است (Arab, Cina, Eropa, Hindia). در همین حال، نامهای مرتبط با ایران تا حد زیادی فراموش شدهاند. با وجود ادبیات غنی در مورد تاریخ ورود اسلام به مجمعالجزایر، علمای فارسی به طور قابل توجهی بر گسترش اسلام در اندونزی، به ویژه در آچه، تأثیر گذاشته و در آن نقش داشتهاند. با توجه به این چالشهای دانشگاهی، بررسی و مطالعه جامع و اکتشافی این تحقیق برای اطمینان از پذیرش مثبت عمومی بسیار مهم است.
تحقیقات مربوط به ورود و گسترش اسلام در اندونزی، به ویژه در آچه به طور گسترده مورد بحث و انتشار قرار گرفته است، از جمله کتاب ها، مجلات و تحقیقات علمی انجام شده در داخل و خارج از کشور. حتی بحثهایی در مورد آچه در زمینه تاریخ، مذهب و فرهنگ توسط چندین نویسنده آچهای در گذشته، مانند یونس جمیل، ابوبکر آچه، علی هاشمی، اسماعیل یعقوب، محمد زینالدین و تِنکو علیباشاه تالشاه و غیره مورد بحث قرار گرفته است. نگاهی دقیقتر به نویسندگان آچهای در گذشته نشان میدهد که آنها عموماً چهرههای برجسته یا چهرههای عمومی در جامعه بودهاند و آثار آنها همچنان زنده است و به عنوان منابع اصلی برای نویسندگان و دانشگاهیان امروز عمل میکند. (حسبی امیرالدین و همکاران، ۲۰۱۹)
با این حال سهم نویسندگان گذشته آچه، به عنوان یک میراث انرژی علمی برای نویسندگان فعلی، به ویژه در بحث در مورد مسائل مختلف تاریخ آچه فراهم میکند. علاوه بر مرتبط بودن با این موضوع تحقیق میتوان چندین اثر مرتبط با این موضوع تحقیق را به شرح زیر توصیف کرد.
اول تحقیق کون زهروم ایستانتی در سال ۱۹۹۷ با عنوان «گنجینههای ادبی کلاسیک مالایی تحت تأثیر فارسی». این تحقیق نشان میدهد که نفوذ فارسی بر گنجینه ادبی کلاسیک مالایی تأثیر گذاشته است. پنج گروه ادبی تحت تأثیر ایران وجود دارد: عاشقانههای هندی-فارسی، عاشقانههای اسلامی-فارسی، ادبیات تاریخی، ادبیات سیاسی و ادبیات مذهبی.
چهرههای علمایی از ایران و هند که آثار مهمی خلق کردهاند عبارتند از حمزه فنصوری، عبدالرئوف سینکیلی، نورالدین الرانیری و بخاری الجوهری که از چهرههای کلیدی در توسعه نفوذ ایران در آچه بودند (ایستانتی، ۱۹۹۷).
دوم، تحقیق رحمه نینگسیه در سال ۲۰۲۱ با عنوان «ورود و گسترش اسلام در اندونزی» به این نتیجه رسید که ورود اسلام به اندونزی توسط سه نظریه پشتیبانی شده است: نظریه عربی، نظریه فارسی و نظریه هندی (گجراتی). این سه نظریه اصلی الهامبخش، در گسترش اسلام در اندونزی نقش داشتهاند و بر آن تأثیر گذاشتهاند. ظهور این نظریهها اساساً یکدیگر را تقویت و تکمیل میکنند و در نتیجه یکدیگر را ادغام میکنند. به عنوان شاهد از زمان اسلامی شدن در مجمعالجزایر، تعامل بین اعراب، هندیها و ایرانیان با جمعیت بومی وجود داشته است (رحمه نینگسیه، ۲۰۲۱).
سوم تحقیق لقمان حکیم در سال ۲۰۱۵ با عنوان «ردیابی میراث صوفیان ایرانی در مجمعالجزایر». این تحقیق به این نتیجه رسید که علمای ایرانی، در طول فرآیند اسلامی سازی، بر ماهیت اسلام در مجمعالجزایر تأثیر گذاشتند. این ارتباط معنوی از طریق تماسهای تجاری و گسترش آموزههای اسلامی توسط مبلغان انجام شد. این واقعیت توضیحی واقعی ارائه میدهد که اسلام در اوایل در مجمعالجزایر در قالب تصوف معرفی شد. این امر منجر به ظهور شیوههای صوفیگری نخبگان شد که بعداً توسط آموزههای اسلامی با رنگ و بوی سنیتر، که تحت سلطه عوامل سیاسی نیز بودند، به چالش کشیده شدند. بنابراین منحصر به فرد بودن تمدن اسلامی که در مجمعالجزایر توسعه یافت، همکاری بین آموزههای اسلامی بود که در جامعه در همافزایی با روحیه معنویتگرایی ایرانی توسعه یافت. (لقمان حکیم، ۲۰۱۵).
چهارم، تحقیق کلود گیلو (Claude Guillot) در سال ۲۰۲۰ با عنوان «ایران و جهان مالایی: تجارت و تبادل فکری» به این نتیجه رسید که در قرنهای ۱۶ و ۱۷ میلادی، چندین خانواده ایرانی به جهان مالایی مهاجرت کردند و در تلاش برای ایجاد تجارت و توسعه دانش در این منطقه ساکن شدند. این رابطه تجاری تأثیر قابل توجهی بر جامعه مالایی داشت و جنبههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی را در بر میگرفت. به دلیل تعامل مثبت بین دو ملت، نفوذ ایران بر جهان مالایی تأثیر گذاشت. این نفوذ میراث غنی از تمدن اسلامی، از جمله آثار ادبی، تصوف، معماری و موارد دیگر را به جا گذاشت. (کلود گیلو، ۲۰۲۰).
تحقیقات مرتبط با مطالعات فارسی به ویژه تاریخ گسترش تشیع درآچه از دیدگاههای مختلف، توسط حلمی بکر المسقطی (۲۰۱۳)، ربانی (۲۰۱۳)، رشیدی (۲۰۰۵)، تِنکو اسکندر (۲۰۱۱)، یوسنی سابی (۲۰۱۷) و مهاجر الفیروزی (۲۰۱۹) انجام شده است. هیچ یک از این مطالعات به طور خاص به حوزه تبلیغی مربوط نمیشود. بنابراین در این مقاله، بررسی گنجینههای فرهنگی تبلیغی علمای فارسی در آچه و توضیح تاریخی آنها مهم است.
ب) مبانی نظریه
چندین نظریه از ورود اسلام به مجمعالجزایر اندونزی پشتیبانی میکنند. یکی از آنها نظریه پارسی است. این نظریه میگوید که اسلام از پارسی (ایران) وارد اندونزی شد. در قرن سیزدهم میلادی تعدادی از بازرگانان و علمای پارسی به مجمعالجزایر اندونزی رسیدند و از طریق تجارت، فرهنگ، معاشرت و انتشار دانش، اسلامیسازی را انجام دادند. اولین محققی که این نظریه را مطرح کرد، حسین جایادینینگرات بود و این نظریه توسط عمر امیر حسین نیز پشتیبانی میشود. طبق نظریه پارسی اسلام توسط علمای پارسی وارد مجمعالجزایر اندونزی شد. این واقعیت مبتنی بر کشف چندین شباهت فرهنگی بین اسلام در مجمعالجزایر اندونزی و فرهنگ پارسی است، از جمله موارد زیر:
1. شکل سنگ قبرهای یافت شده در مجمعالجزایر اندونزی، از جمله در آچه، شباهتهایی به سنگ قبرهای باستانی پارسی دارد، جایی که سنگ قبرها با خوشنویسی حک شدهاند. این سنگ قبرها بر روی قبور علمای پارسی و پادشاهان باستانی اندونزی استفاده میشدند. سنگ قبرهای به سبک ایرانی را میتوان بر روی قبرهای روحانیون ایرانیالاصل و مقامات عالیرتبه سلطنت آچه در شمال آچه یافت. سنگ قبرهای به سبک ایرانی حتی بر روی قبرهای روحانیون سلطنت آچه دارالسلام ، در کنار قبرهای جنگجویان گذشته آچه نیز یافت شدهاند.
۲. برخی از مورخان معتقدند که تاجران و مبلغان ایرانی، اسلام را تحت تأثیر شیعه گسترش دادند، پیش از آنکه تحت سلطه اسلام سنی قرار گیرند، که بیشتر مورد پذیرش مردم محلی بود. اساساً گسترش اسلام شیعه در مجمعالجزایر اندونزی با ورود اسلام به مجمعالجزایر اندونزی، به ویژه درآچه مشخص شد. سلطنت پِرلاک، اولین پادشاهی بود که در قرن هشتم میلادی اسلام شیعه را پذیرفت. حتی آخرین دختر سلطان پِرلاک در قرن سیزدهم میلادی با اولین پادشاه پادشاهی سامودرا پاسای ازدواج کرد. از اینجا، جنبش شیعه شروع به گسترش درسراسر مجمعالجزایر کرد. در نتیجه آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف آچه تحت تأثیر آموزههای شیعه قرار گرفتهاند.
۳. خط و سیستم نوشتاری جاوی از جمله آثار میراث فارسی در مجمعالجزایر اندونزی است. اساس خط جاوی از الفبای هجیاییه گرفته شده است، به جز چند حرف اضافی که از آواشناسی مالایی پیروی میکنند و از خط فارسی اضافه و اقتباس شدهاند. خط جاوی یک خط مالایی است که از خط عربی یا کاربرد حروف عربی در مالایی استفاده میکند، خطی که به طور گسترده در جنوب شرقی آسیا استفاده میشود. از نظر تاریخی خط جاوی در ابتدا توسط پادشاهی سامودرا پاسای توسعه یافت. خط جاوی متعاقباً به خط استاندارد برای توسعه تبلیغ اسلامی از طریق تبلیغ بالکتابه تبدیل شد. مبلغان آموزههای اسلامی را با استفاده از زبان مالایی-جاوی توسعه دادند که زبان اصلی برای تعامل اجتماعی و آموزش، از جمله تجارت، شده بود.
ج) روش تحقیق
این تحقیق از یک مدل کیفی، توصیفی-تحلیلی با استفاده از تحقیق کتابخانه ای استفاده میکند. رویکرد تاریخی به طور کلی از چهار مرحله تحقیق استفاده میکند. این چهار مرحله متوالی و به هم پیوسته هستند. مراحل تحقیق عبارتند از جمعآوری منابع (اکتشافی)، نقد منابع، تفسیر و تاریخنگاری.
در رابطه با روش تاریخی، محقق تعدادی از مطالب تاریخی را جمعآوری کرد، عمدتاً از منابع اولیه، یعنی کتابهای تاریخی، نسخههای خطی، آثار ادبی و مجلات. علاوه بر این، برای تقویت اطلاعات تاریخی، محقق از منابع ثانویه مانند مقالات تاریخی قبلی، زندگینامههای علمای گذشته آچه، چهرههای تاریخی، حکایات، گزارشهای رسمی و آثار مهم گذشته در مورد موضوع مورد تحقیق به صورت جامع، بهره برد. بر اساس این دستورالعملها، رویکرد تاریخی پتانسیل پیشبینی و کمک به توضیح اهمیت تعاملات متعددی که در گذشته رخ داده است و میزان تأثیر آنها بر وقایع تاریخی و سیر تاریخ را دارد.
د) نتایج و بحث
1. تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی
تبلیغ فرهنگی مجموعهای از فعالیتهای تبلیغی است که بر رویکرد تبلیغ اسلامی فرهنگی تأکید دارد. تبلیغ اسلامی فرهنگی رویکردی است که به دنبال ادغام مجدد آموزههای رسمی اسلامی با سیاست یا اسلام و دولت است. درگسترش اسلام، رویکرد فرهنگی صرفاً بر قدرت سیاسی متکی نیست. این رویکرد بر آشنایی با ارزشهای اسلامی جهانی که برای همه گروهها قابل قبول هستند، بدون محدودیت زمانی و مکانی، تأکید دارد. (سریه ایپاینین، 2018)
تبلیغ فرهنگی با در نظر گرفتن طبیعت انسان به عنوان مخلوقی فرهنگی، به دنبال ادغام ارزشهای اسلامی در جنبههای مختلف زندگی است. هدف، ایجاد جامعهای اسلامی است که دارای اخلاق باشد و با درک عناصر فرهنگی مختلف مانند ایدهها، آداب و رسوم، ارزشها، هنجارها و نمادهایی که در جامعه توسعه مییابند، در هماهنگی زندگی کند.در این زمینه، علمای ایرانی از طریق رویکردی فرهنگی سهم قابل توجهی در گسترش اسلام در آچه داشتند.
گسترش موفقیتآمیز اسلام در مجمعالجزایر، به ویژه در آچه را نمیتوان از نقش بازرگانان بینالمللی از عرب، هند و ایران جدا کرد. این بازرگانان مسلمان نه تنها معاملات تجاری انجام میدادند، بلکه روابط تجاری بینالمللی قوی نیز برقرار کردند.
تسلط بازرگانان مسلمان خارجی که اسلام را به صورت مسالمتآمیز معرفی کردند، عامل اصلی تبدیل شدن اسلام به دین اکثریت در مجمعالجزایر بود. آنها در ابتدا سیستم تجارت اسلامی را برای کسب مزیت اقتصادی و سیاسی معرفی کردند (سودرمن، ۲۰۱۶). با گذشت زمان، نفوذ آنها فراتر از حوزه اقتصادی گسترش یافت و حوزههای مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز در بر گرفت.
عوامل تجاری نیز زمینه ساز ورود بازرگانان ایرانی به آچه بودند که تخمین زده میشود بین قرن های ۷ تا ۹ میلادی رخ داده باشد. با افزایش فعالیت های دریانوردی و تجاری که توسط بازرگانان ایرانی در قرنهای بعدی، به ویژه از قرن ۱۱ تا ۱۷ میلادی انجام شد، گسترش اسلام نیز رونق گرفت. در ابتدا، جوامع اسلامی در شهرهای ساحلی که در آن زمان به عنوان بنادر یا نقاط اصلی ترانزیت عمل میکردند، شکوفا شدند. بسیاری از بازرگانان مسلمان ایرانی در اینجا ساکن شدند و با مردم محلی ازدواج کردند. این امر راه را برای توسعه جوامع اسلامی در مجمع الجزایر اندونزی هموار کرد. فعالیت های تجاری و گسترش اسلام، جمعیت بومی را نیز درگیر کرد، از جمله تعامل با مردم آچه. گسترش اسلام توسط بازرگانان ایرانی در آچه همزمان با توسعه فرهنگ، فلسفه و آداب و رسوم آچه تکامل یافت. بنابراین این بازرگانان ایرانی به طور استراتژیک اسلام را از طریق رویکرد تحول فرهنگی با مردم آچه گسترش دادند.
پارسی که اکنون با نام ایران شناخته میشود، یکی از ملتهایی است که دارای بزرگترین گنجینهها و تمدنهای روی زمین است. ایران با تمدن خود، گنجینههای بسیاری را در طول دورههای مختلف شکوه به توسعه و رشد بشریت اهدا کرده است. آثار و میراث پادشاهیهای بزرگ و نقش ایران در گسترش فرهنگ، دین و علم، این کشور را به موضوعی جذاب و مهم درتاریخ جهانی تبدیل کرده است. به گفته تقیالدین، گسترش شور و شوق فرهنگی ایرانی در سراسر مجمع الجزایر اندونزی، به ویژه در آچه، دلایل علمی متعددی دارد. اولاً، ایران دارای میراث تمدنی قابل توجهی است و نه تنها بر فرهنگ عرب، بلکه بر فرهنگ ملل مختلف اسلامی نیز تأثیر قابل توجهی داشته است.
شیراز که به عنوان یک شهر بزرگ اسلامی در ایران از موقعیت استراتژیک برخوردار است، از نزدیکی جغرافیایی به بغداد، مرکز حکومت اسلامی در آن زمان، برخوردار است. بغداد در آن زمان نتیجه اعزام روشنفکران و چهرههای فرهنگی به سراسر جهان اسلام و همچنین پذیرش طلاب یا دانشجویانی از سراسر جهان اسلام برای تعمیق دانش اسلامی خود در بغداد بود.
قبل از سلسله صفویه در قرن شانزدهم میلادی، شیراز وفاداری کامل خود را به رهبری خلیفه در بغداد نشان داد و هیچ احساس منفی نسبت به اعراب نداشت. نفوذ اجتماعی-فرهنگی شیراز را میتوان در مناطق مختلفی که با آنها ارتباط مستقیم داشت، به ویژه در آچه و سواحل شمالی سوماترا، از جمله پادشاهی سامودرا پاسای، مشاهده کرد. علاوه بر این، ایرانیان به دلیل منابع انسانی عالی خود شناخته شده بودند. با روحیه شجاعت، برتری و تواناییهای اخلاقی و مادی، آنها توانستند به نقاط مختلف جهان در آن سوی اقیانوس، از جمله سامودرا پاسای در آچه، نفوذ کرده و آنها را کشف کنند (تقی الدین محمد، ۲۰۱۶).
در اوایل گسترش اسلام در آچه، بازرگانان ایرانی نقش فرهنگی مهمی ایفا کردند. سوابق تاریخی نشان میدهد که آنها شاهزاده سلمان، از نوادگان یک پادشاه ایرانی را با خود آوردند که بعداً از طریق ازدواج با یک شاهزاده خانم محلی با آچه ارتباط برقرار کرد و سرانجام در سال ۶۹۰ میلادی به عنوان پادشاه آچه تاجگذاری شد. سپس در سال ۱۰۲۸ میلادی، یک روحانی عرب از تبار قریش از نسل علی بن ابی طالب، سید علی المعتبر از راه رسید. او با مخدوم تانشوری، شاهزاده خانمی از پوریولاک ازدواج کرد و صاحب پسری به نام سید مولانا عبدالعزیز شد که بعداً در سال ۱۰۷۸ میلادی با عنوان سلطان علاءالدین شاه، یک پیرو شیعه، پادشاه پوریولاک شد (فخریاتی، ۲۰۱۱).
اگر بخواهیم به بافت تبلیغی مربوط کنیم، از زمانهای قدیم، علمای ایران و عرب با رویکرد فرهنگی محلی، تبلیغ اسلامی را در آچه انجام دادهاند، جایی که مقامات سیاسی از توسعه و گسترش اسلام رحمۀً للعالمین، بسیار حمایت میکردند. گسترش اسلام درآچه، با ایفای نقش توسط علمای ایرانی، به طور مسالمتآمیز و هماهنگ پیش رفت. ارزش های اساسی اسلامی مانند تقوا، عدالت، صلح و برابری بین مردم با موفقیت مردم آچه را مجذوب خود کرد و آنها را به پذیرش این دین تشویق نمود. این امر در ظهور پادشاهی ها و سلطنت های مختلف اسلامی در منطقه آچه مشهود است. گسترش اسلام در آچه از رویکردهای متنوعی استفاده کرد که هنر و فرهنگ روش اصلی آن بود. علمای ایرانی در تأثیرگذاری بر جامعه آچه، به ویژه از طریق فرهنگ و هنر، استعدادهای فراوانی داشتند.
اسلام برای هنر و فرهنگ ارزش زیادی قائل است. تبلیغ از طریق هنر و فرهنگ بسیار مؤثر بوده است. علمای ایرانی از این استراتژی استفاده کردند تا مردم آچه بتوانند ارزشهای اسلامی را بدون هیچ گونه اجباری راحتتر درک کنند. تأثیر اسلام بر هنر و فرهنگ آچه در اشکال مختلف، از جمله خوشنویسی، حکاکی روی سنگ قبر، رقص، موسیقی و ادبیات مشهود است. چهرههایی مانند شیخ عبدالرئوف و حمزه فنصوری با موفقیت اسلام را از طریق رویکردی فرهنگی که به راحتی توسط مردم آچه پذیرفته میشد، آموزش دادند. حمزه فنصوری به عنوان یک عالم تصوف، شاعر صوفی مشهوری نیز بود. اشعار او بر معنویت صوفیانه تأکید دارد و انسان را به خالق خود، خداوند متعال، نزدیکتر میکند. این کلمات عاشقانه سپس در ابیات زیبایی بیان میشوند.
آثار حمزه فنصوری الهامبخش هنرمندان آچهای برای احیای موسیقی آچهای بوده است. علاوه بر این، زبان مالایی به عنوان یک زبان وحدت بخش در جهان مالایی به طور فزایندهای محبوب می شد. به طور مشابه، خط جاوی شباهت هایی با خط فارسی دارد. بنابراین، از طریق این هنر، میتوانیم تبلور مداوم میراث فرهنگی فارسی را در میان مردم آچه ببینیم.
- میراث تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی
سهم علمای ایرانی در تبلیغ فرهنگی آچه، پدیدهای جذاب و جامع است که جنبههای مختلف زندگی آچهای را از نهادها و زبان گرفته تا ادبیات و معماری و اعمال یا آیین مذهبی در بر میگیرد. تعامل بین علمای ایرانی و مردم آچه از دیرباز وجود داشته است. تخمین زده میشود که قبل از قرن پانزدهم میلادی، از طریق مسیرهای تجاری و گسترش اسلام آغاز شده و از این طریق بر زندگی آچه تا به امروز تأثیر گذاشته است.
برخی از سهمهای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در آچه را میتوان به شرح زیر توصیف کرد:
- اعتدال مذهبی
عمل تبلیغ دینی که توسط علمای ایرانی در آچه انجام میشد، به اصول اسلام میانهرو پایبند بود. این امر، همانطور که توسط حمزه فنصوری و شیخ عبدالرئوف در گسترش اسلام در آچه انجام شد، همچنین نشان میدهد که شیخ عبدالرئوف زندگی هماهنگی را در جامعه ایجاد کرده است. با اصول وحدت و انسجام، علاوه بر مفهوم عشق به میهن، این امر باعث ایجاد شکاف اجتماعی نشد، بلکه زندگی مردم را راحت، آرام و بیسروصدا کرد. (ذوالکفلی عینی و همکاران، ۲۰۱۸). این ثابت میکند که تبلیغ علمای ایرانی در آچه مأموریت صلح را بر عهده داشت، زیرا هیچ شکافی بین فرقههای شیعه و سنی وجود نداشت. و حتی جریان شیعه به مدت چهار قرن در آچه دوام آورد.
- تبلیغ تصوف
یکی از موفقیتهای تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی در گسترش اسلام در آچه، رویکرد معنوی و تصوف آن بود. به طور خاص، این رویکرد صوفیانه به تبلیغ اسلام، توجه قابل توجهی از سوی مردم محلی را به خود جلب کرده است. یکی از دلایلی که گسترش آموزههای اسلامی از طریق تصوف به راحتی توسط جامعه پذیرفته شد، این بود که آموزههای آن خود را به عنوان چیزی مغایر با فرهنگ موجود قرار نمیداد، بلکه به عنوان ادغامی از خود فرهنگ آچه بود.
صوفیان ظرفیت بیشتری برای تبلیغ دین نسبت به بازرگانان داشتند (اگرچه برخی از صوفیان نیز به عنوان بازرگان میآمدند). آنها توانستند اسلام را در یک زمینه منافع انسانی ارائه دهند، به ویژه با تأکید بر سازگاری آن با اسلام یا تداوم آن، نه تغییر در باورها و اعمال مذهبی محلی. نتایج و تأثیر حرکت تبلیغی صوفیانه در گرویدن مردم آچه به اسلام مشهود است، که تقریباً ۱۰۰ درصد آنها اسلام را پذیرفتهاند (عبدالله هادزیق و محمد مُقران الفائز، ۲۰۲۴).
- کتب جاوی
کتب جاوی یکی از اشکال ترویج و تبلیغ اسلامی از طریق تبلیغ بالکتابۀ است. بررسی دقیقتر خط جاوی، شباهتهایی را با خط فارسی نشان میدهد. بنابراین، از نظر تاریخی، مسلم است که علمای ایرانی نقش مهمی در تولید کتب جاوی در آچه داشتهاند. در طول تاریخ خود، کتب جاوی سهم فوقالعادهای در مطالعات اسلامی در این مجمعالجزایر داشتهاند. برخی از این سهمها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- پرورش علما در مجمعالجزایر
- تقویت و تحکیم شبکه اسلامی اندونزی
- حفظ تمدن و شواهد تاریخی
- تبدیل شدن به الگو و نمونهای از سنت دانش در اسلام
- تبدیل شدن به مرجعی برای مطالعات اسلامی در اندونزی
آثار جاوی هنوز هم مورد مطالعه قرار میگیرند و به عنوان منابع اصلی در مدارس شبانهروزی اسلامی در آچه عمل میکنند. (مرزوقی ابوبکر، ۲۰۱۷).
- آثار ادبی
ادبیات فارسی، به عنوان یکی از ادبیات برجسته جهان، تأثیر قابل توجهی بر توسعه فرهنگ محلی اندونزی، به ویژه در آچه داشته است. شاعران و نویسندگان حکایات در آچه از سبک و مضامین ادبیات فارسی الهام گرفته بودند. آثار ادبی فارسی به طور گسترده در آچه گسترش یافتند. حتی اشعار شاعر فارسی سعدی بر روی سنگ قبر یکی از نوادگان پادشاه پاسای جاودانه شده است.
آثار ادبی حمزه فنصوری، شاعر و صوفی خارق العادهای که در قرن شانزدهم میلادی میزیست، به شدت تحت تأثیر ادبیات صوفیانه فارسی، به ویژه آثار مولانا و حافظ قرار گرفته است. اشعار حمزه فنصوری حاوی عناصر عرفانی و فلسفی الهام گرفته از شعر فارسی است. سلطان اسکندر مودا (جوان)، یکی از پادشاهان مشهور آچه در دوران امپراتوری اسلامی، نه تنها به عنوان یک حاکم مشهور، بلکه به عنوان یک شاعر نیز شناخته میشد. او تحت تأثیر اشعار صوفیانه فارسی قرار گرفت و از مفاهیم عرفانی و مذهبی در آثار خود استفاده کرد. اشعار او به وضوح تأثیر ادبیات فارسی را نشان میدهد. آچه میراث بزرگی از نسخههای خطی و آثار ادبی از خود به جا گذاشته است.
- هنر و فرهنگ
تأثیر تبلیغی علمای ایرانی در آچه، نه تنها به صورت فیزیکی مانند ساختمانها نمود پیدا کرد، بلکه تعدادی آثار هنری، چه در گفتار شفاهی و چه در رقص، نیز از خود به جای گذاشت. رقص سوداتی (Seudati) و سامان با اسلام شیعه مرتبط و تحت تأثیر آن هستند. علاوه بر این، این میراث به شکل فرهنگ و الگوهای رفتار اجتماعی است که تا به امروز پابرجاست. آچهایها همچنین سنت بزرگداشت روز عاشورا را دارند. سالگرد ازدواج حسن و حسین در سطح بزرگی مانند تولد پیامبر، با اعیاد آن در آچه، جشن گرفته نمیشود. در روز عاشورا برخی از آچهایها به مدت 1-3 روز روزه میگیرند و همچنین سنتی برای تقسیم فرنی برنج با همسایگان وجود دارد.
معمولاً فقط کسانی که متمول هستند فرنی را به اشتراک میگذارند. این سنت یادگیری و آموختن تا به امروز ادامه دارد. آچه زمانی به عنوان یک مرکز تعالی شناخته میشد، که احتمالاً از فرهنگ قوی فارسی در آنجا الهام گرفته شده است. علاوه بر این، اگر به سوابق تاریخی نگاه کنیم، تعداد علمای بزرگ ایران، مانند امام غزالی، ابن سینا و دیگران، در واقع از تعداد علمای بزرگ سایر کشورهای مسلمان بیشتر است. (یوسنی سابی، ۲۰۱۷).
- نظام تبلیغی سیاسی
علمای ایران به عنوان پیروان جریان شیعه، از اهل بیت (ع) بودند. آنها همچنین به تدریج ایدئولوژیهای مذهبی برگرفته از آموزه های اهل بیت را آموزش میدادند، به طوری که تصمیمات سیاسی بر اساس مکتب فکری اهل بیت بود. از جمله این موارد الزام سلطان به انتصاب یک شورای مشورتی مذهبی (مجلس علما) به رهبری شیخ الاسلام یا قاضی ملک العادل بود. این امر با ایدئولوژی آغاز شد که ولایت فقیه را با عنوان امام به عنوان رهبر آن الزامی میکرد. جایگاه شیخ الاسلام در پادشاهی آچه دارالسلام در تصمیمات مختلف سیاسی جایگاه بسیار استراتژیکی داشت. (حلمی بکر المسقطی، 2013)
هنگامی که پادشاهی آچه تأسیس شد، هر سلطان یا سلطانه که پادشاهی را رهبری میکرد، با یک عالم دینی به عنوان قاضی ملک العادل همراه بود. چیزی که ممکن است با سایر مناطق متفاوت بوده باشد این بود که پادشاه نه تنها عالم دینی را به عنوان قاضی ملک العادل برای مشاوره به خود منصوب میکرد، بلکه علاوه بر این، هر رئیس دولت و رئیس روستا نیز توسط یک عالم دینی محلی یاری میشد. هنگامی که سلطان اسکندر مودا به قدرت رسید، علمای دینی نه تنها در نهادهای سیاسی، بلکه به عنوان رهبران جامعه نیز جایگاه داشتند. (محمد حسبی امیرالدین، 2017)
اگر نظام سیاسی را در زمان اسکندر مودا مطالعه کنیم، نقش علما پس از پادشاه به چهرهای محوری در تعیین سیاستهای سلطنتی تبدیل شد. این تصویر شباهتهایی با اجرای سیستم ولایت فقیه دارد که توسط دولت فعلی ایران اجرا میشود. براساس سهم های تبلیغی فرهنگی علمای ایرانی درآچه، این موضوع ارتباط آن را با نظریه فارسی (ورود اسلام از فارس) نشان میدهد. از قرن هفتم آچه مرکز تجارت بینالمللی و دروازهای برای ورود اسلام به جنوب شرقی آسیا بوده است. نقش علمای ایرانی در گسترش اسلام در آچه برجسته بوده است و شواهد و مکانهای فرهنگی آن در سنتها، ادبیات، هنر و نسخههای خطی مذهبی قابل مشاهده است.
سنتهایی مانند بزرگداشت عاشورا در آچه که شبیه سنتهای شیعهی ایرانی است، نمونهی بارزی از این فرهنگپذیری است. علاوه بر این، تصوف یا عرفان که ریشه در سنتهای معنوی ایرانی دارد، به بخش جداییناپذیری از زندگی مذهبی مردم آچه تبدیل شده است. حضور تصوف در آچه نه تنها بُعد معنوی را غنی کرده، بلکه ارزشهای اعتدال مذهبی را نیز معرفی کرده است، به طوری که جامعهی آچه همچنان نسبت به ادیان، قومیت ها و فرهنگهای مختلف بسیار بردبار است.
- راهبردها و روش های تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی
علمای ایرانی از اوایل اسلام تا تأسیس پادشاهی اسلامی در آچه، از چندین راهبرد برای گسترش تبلیغ اسلامی در میان مردم آچه استفاده کردند، از جمله تجارت، ازدواج، آموزش، هنر یا فرهنگ و تصوف. این راهبردها در نهایت علمای ایرانی را قادر ساخت تا با پادشاهان و سلاطین آچه در تلاش برای گسترش اسلام در مجمعالجزایر همکاری کنند.
تجارت رایج ترین وسیله تبلیغ مورد استفاده مبلغان اسلام در آچه بود. این امر در تماس های تجاری بین ایران، عرب، هند و چین که مرکز تجاری سامودرا پاسای را تأسیس کرد، مشهود است. از نظر جغرافیایی، سامودرا پاسای از موقعیت استراتژیکی برخوردار بود و در چرخه تجارت بینالمللی سودمند بود.
این تماسهای تجاری همچنین فعالیت های تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی را با مردم آچه تسهیل کرد. موفقیت علمای ایرانی درگسترش اسلام در میان مردم را نمی توان از نقش، راهبردها و روشهای تبلیغی مورد استفاده مبلغان جدا کرد. از همان ابتدا، آنها از ارتباط مستقیم تبلیغ با جامعه استفاده کردند و در نهایت درپادشاهی آچه مورد پذیرش قرارگرفتند. علمای ایرانی همچنین از توانمند سازی تبلیغ در جنبههای مختلف زندگی برای پذیرش جامعه در تلاش برای روشن کردن اسلام در میان آنها استفاده کردند. ذوالکفلی عینی همچنین اظهار داشت که رویکرد وسطیت (اعتدال و میانه رویی) استراتژی اصلی علمای ایرانی در تبلیغ در میان مردم آچه درگذشته بوده است (ذوالکفلی عینی و همکاران، ۲۰۱۸).
بر اساس مطالعات اجتماعی و تاریخی علمای ایرانی در گسترش تبلیغ اسلامی در مجمع الجزایر، چهار روش را می توان توسط علمای ایرانی در توسعه آموزههای اسلامی در آچه شناسایی کرد.
- تبلیغ باللسان یا شفاهی
تبلیغ شفاهی اولین روش تبلیغ است که توسط علمای ایرانی برای گسترش اسلام در مجمع الجزایر استفاده شده است. این روش به دنبال گسترش تبلیغ اسلامی به صورت مسالمتآمیز و بدون خشونت، بر اساس اصل « وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، روشی که آموزههای اسلامی را از طریق ارتباط و زبان اخلاقی و اقناعی منتقل میکند، بود.
در آن زمان، آموزه های اسلامی توسط علما با استفاده از رویکردی تلفیقی از فرهنگ و سنتهای محلی یا اسلامی مبتنی بر هماهنگسازی آداب و رسوم و باورهای جامعه توسعه داده میشد. اجرای تبلیغ با استفاده از این مدل زمان زیادی طول کشید، اما صلحآمیز و مشارکتی بود (توماس دبلیو. آرنولد، ۱۹۹۷).
بنابراین باید به عمل تبلیغ شفاهی و فرهنگ سنتی جامعه بها داده و احترام گذاشته شود تا فرآیند تبلیغ در نهایت هم افزایی و انسجام داشته باشد. هر دو به طور متقابل با هم ارتباط برقرار میکنند و به نفع تبلیغ از یکدیگر حمایت میکنند. بنابراین یک روش تبلیغ در صورتی میتواند موفق تلقی شود که تأثیر مثبتی داشته باشد و از حمایت همهجانبه جامعه برخوردار باشد.
- تبلیغ بالقلم
تبلیغ بالقلم، تبلیغی است که از طریق نوشتار یا آثار مکتوب ارائه میشود. روش تبلیغ بالقلم یکی از روشهای تبلیغ است که از نوشتار به عنوان وسیلهای برای انتشار پیامهای تبلیغ اسلامی به جامعه استفاده میکند. در مورد روش تبلیغ، از نظر فرهنگی مردم آچه مدتهاست که پیام های تبلیغی را با روش تبلیغ باللسان، مانند سخنرانیها، نصیحتها، ضرب المثل ها، مجالس تعلیم و سخنرانیها، با واکنش بهتری دریافت میکنند. این سنت تبلیغی باللسان همچنین الهام بخش بسیاری از هنرمندان آچهای برای تولید آثار هنری و فرهنگی آچهای با ظرافت های مذهبی بوده است. به طوری که بسیاری از مردم آچه در گذشته دین را از طریق هنر نیز فرا میگرفتند، علاوه بر این، تأثیر تبلیغ باللسان بر مردم آچه، مردم آچه را به مطالعه دین با ادغام آن با سنتهای مردم آچه ترغیب میکرد. به عنوان سندی از این اثر تبلیغ باللسان، برخی از علمای آچه آثار مکتوبی در زمینههای مختلف مانند تصوف، فقه، اخلاق، عقیده، ادبیات و موارد دیگر تولید کردند. از طریق همین آثار مکتوب بود که علمای آچه در گذشته تبلیغ اسلامی را با روش تبلیغ بالکتابۀ به مردم مجمعالجزایر گسترش میدادند.
یکی از شواهد میراث تبلیغ بالقلم، کتابخانه تنوح آبی (Tanoh Abee) است که در سیولیمیوم آچه بِسار واقع شده است. این کتابخانه قبلاً یک مدرسه شبانهروزی اسلامی بود که توسط یک روحانی از بغداد/ایران به نام فیروس البغدادی ساخته شده بود که در زمان سلطنت سلطان اسکندر مودا (1607-1636) به آچه آمده بود. در این کتابخانه صدها کتاب از روحانیون سابق آچه وجود دارد.
- تبلیغ بالحال
تبلیغ بالحال روش تبلیغی است که توسط مبلغان از طریق اقدامات و کردارهای مشخص انجام میشود تا جامعه بتواند از آن بهرهمند شود. موفقیت تبلیغ بالحال علمای ایرانی در اجرای اسلامیسازی در آچه به دلیل رابطه همکاری بین علما و امرا (سلاطین) پادشاهی آچه بود. رابطه سیاسی خوب بین علمای ایرانی و پادشاهی آچه منجر به فعالیتهای تبلیغ بالحال متعددی شد که علمای ایرانی توانستند در آچه توسعه دهند.
علمای آچه از زمان تأسیس پادشاهی پاسای در سال ۱۲۷۰ میلادی، نقشی استراتژیک در آن ایفا کردند. این علما به عنوان مشاوران پادشاه، به ویژه در امور مذهبی، منصوب شده بودند. نقش آنها به عنوان مشاوران مذهبی سلطان، جایگاه علما را در میان پادشاهیهای اسلامی آن زمان بسیار مهم کرد.
پادشاهی پاسای روش تبلیغی منحصر به فردی داشت و مبلغانی را به کشورهای مختلف میفرستاد. پس از تأسیس سلطنت پاسای، علمای آچه وظیفه داشتند آموزههای اسلامی را در چندین منطقه از جمله جاوه، سوندا، سولاوسی، مالاکا و پاتانی گسترش دهند. علاوه بر این، سلطان همچنین مراکز آموزشی به نام دایه (مدرسه شبانه روزی دینی) تأسیس کرد و معلمانی را از عرب، گجرات و ایران دعوت کرد (آندریس تیو [A. Teeuw] و همکاران، ۱۹۷۰). سیستم آموزشی دایه در طول سلطنت به سه سطح تقسیم میشد: ابتدایی، متوسطه و دایه (معادل دانشگاه) (حسبی امیرالدین، ۲۰۱۷).
- تبلیغ بالحکمۀ
گسترش تبلیغ اسلامی درمجمعالجزایر، به ویژه در آچه، قرنهاست که با استفاده از روشهای مختلف تبلیغی، چه به صورت شفاهی و چه به صورت کتبی و همچنین شیوههای نوآورانه سازگار با سنتها، فرهنگ و شرایط جامعه آچه، ادامه داشته است. موفقیت روشهای مختلف تبلیغ در اسلامیسازی آچه به دلیل ارائه تبلیغ با استفاده از روش بالحکمۀ است. روش تبلیغی بالحکمۀ که توسط علمای ایرانی به جامعه ارائه میشد، مبتنی بر تواناییهای علمی، رهبری، کاریزما و صداقت شخصی آنها بود و آنها را به الگو و سرمشق جامعه تبدیل میکردند. علاوه بر این از آنجا که علما از قبل مورد احترام جامعه بودند، جامعه به هر پیام تبلیغی که به آنها منتقل میشد، پاسخ مثبت میدادند.
این رویکرد بر تساهل و وسطیه تأکید داشت که با ارزشهای محلی همسو بودند و در نتیجه پذیرش اسلام را به شیوهای مسالمتآمیز، سازگار و هماهنگ تسهیل میکردند. علمای ایرانی که با موفقیت روش تبلیغ را با بالحکمۀ در میان آچهایها توسعه دادند، حمزه فنصوری و شیخ عبدالرئوف بودند.
شخصیت عبدالرئوف سینکیلی کتابهای زیادی نوشت و آثار او به میانجی اختلافات ناشی از مسائل مذهبی که ظهور کرده و به جدال تبدیل شده بودند، تبدیل شد. میانهروی عبدالرئوف درکتاب هایش کاملاً مورد حمایت صفیت الدین بود، که او نیز معتقد بود رویکرد وسطیه میتواند ثبات سیاسی و هماهنگی زندگی مذهبی را در آچه حفظ کند. (گومیلار عرفان الله و وریدلو فواد، 2022). علاوه بر این، حمزه فنصوری نیز بسیاری از اشعار خود را سرشار از ظرافتهای وسطیه سروده است که سرشار از تبلیغ بالحکمۀ است.
- نتیجهگیری
بر اساس بررسی تاریخی و دادههای تجربی، واضح است که ظهور اسلام در آچه نتیجه مأموریتهای تجاری بینالمللی با بستههای تبلیغ فرهنگی بود. بازرگانان ایرانی به عنوان علما، به مبلغانی چند استعدادی تبدیل شدند. آنها از طریق روشهای تبلیغی شفاهی، کتبی، عملی و بالحکمت، اسلام را از طریق استراتژیهایی شامل ازدواج، اقتصاد، تصوف، سیاست، آموزش، مسائل اجتماعی، ادبیات، فرهنگ و انتقال دانش به مردم محلی توسعه دادند، در حالی که سبک زندگی محلی را اتخاذ کردند و در نتیجه فرهنگپذیری و جذب جامعه آچه شدند. به گفته ابن بطوطه، در طول سفرش به آچه، دو علمای ایرانی، تاجالدین شیرازی و سید شریف اصبهانی حضور داشتند.
این دو علمای ایرانی برای تبلیغ و توسعه آموزههای اسلامی به آچه آمدند. از زمان ورود آنها، پادشاهی پاسای به یک پادشاهی اسلامی مشهور در جنوب شرقی آسیا تبدیل شد. موفقیت تبلیغ فرهنگی علمای ایرانی نه تنها توسط جامعه محلی، بلکه توسط سلطان سامودرا پاسای نیز کاملاً پشتیبانی میشد. از نظر تاریخی ثبت شده است که سلطان پادشاهی سامودرا پاسای، مبلغانی را به کِداه، مالاکا، چامپا، پاتانی، برونئی و میندانائو در جنوب فیلیپین میفرستاد. شواهد گسترش اسلام در این مناطق را میتوان در خط جاوی مشاهده کرد که هنوز در آموزش اسلامی در این مناطق استفاده می شود. علاوه بر این، تأثیر فرهنگ و زبان فارسی در میان مردم آچه همچنان ادامه دارد.
منابع :
آندریس تیو و همکاران، حکایت پاتانی، (کتابشناسی ایندی، ۱۹۷۰).
ابوبکر، محمد (۲۰۱۷)، کتاب جاوی و سهم آن در مطالعات اسلام در مجمعالجزایر اندونزی. مجموعه مقالات ARICIS، 1.
المسقطی، حلمی. بکر (2017)، رابطه بین ایران و مجمعالجزایر اندونزی در آغاز اسلامیسازی: مطالعه مقدماتی درباره نفوذ ایران در سیاست آچه. رسانه شریعت: انجمن مطالعه حقوق اسلامی و نهادهای اجتماعی، 15 (1)، 53-68.
امیرالدین، محمد. حسبی (2017)، علمای دایاه، نگهبانان جامعه آچه. باندا آچه: LSAMA.
آرنولد، توماس. دبلیو. (1913)، تبلیغ اسلام: تاریخچهای از تبلیغ دین اسلام. کانستبل.
هادزیق، عبدالله و فائز، مُقران محمد (2024)، جهانیسازی طریقت های صوفیانه در جنوب شرقی آسیا (مطالعهای درباره نقش طریقت در گسترش اسلام در اندونزی). قلمنا: مجله معارف اسلامی، 9 (02)، 84-95.
حکیم، لقمان (2015)، ردیابی میراث صوفیان ایرانی در مجمعالجزایر، مجله الهیات اسلامی، 17 (1)، 17-28.
ایپاینین، سریه (2018)، تبلیغ فرهنگی و اسلامی سازی در تِرناته، المصباح: مجله علوم تبلیغی و ارتباطاتی، 14 (1)، 57-73.
عرفان الله، گومیلار، و فواد، وریدلو (2022)، ردپای اعتدال مذهبی در سلطان نشین آچه در زمان سلطنت سلطانه صفیت الدین، مجله تمدن: مجله تاریخ و فرهنگ اسلامی، 10 (1)، 983-1008.
ایستانتی، کون. زهروم (1997)، تأثیر فارسی در ادبیات کلاسیک مالایی. هومانیورا: مجله دانشکده علوم فرهنگی، دانشگاه گادجا مادا، شماره 6.
ایستانتی، کون. زهروم، گنجینههای ادبی کلاسیک مالایی تحت تأثیر فارسی، هومانیورا، (6).
محمد. حسبی امیرالدین، علمای دایاه: نگهبان دین آچه (باندا آچه: LSAMA، 2017)
نینگسیه، رحمه (2021). ورود و گسترش اسلام در اندونزی، در انجمن علمی (جلد 18، شماره 2، صفحات 212-25).
سابی، یوسنی (2017)، ردپای فارسی در مجمع الجزایر: تعامل بین دین و فرهنگ. رسانه شریعت: انجمن مطالعه حقوق اسلامی و نهادهای اجتماعی، 15 (1)، 21-30.
یوسنی سابی (2013)، ردپای ایرانیان در مجمعالجزایر: تعامل بین دین و فرهنگ، مجله رسانه شریعت، جلد پانزدهم، شماره ۱، ژانویه – ژوئن.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی