مبانی نظری و معرفتشناختی ایرانشناسی در دانشگاه تهران بررسی شد
پنل تخصصی «مبانی نظری و معرفتشناختی ایرانشناسی» روز یکشنبه 25 آبان در تالار عباس اقبال آشتیانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
رئیس دانشکده و معاون پژوهشی بر اهمیت جایگاه ایرانشناسی در حوزههای علمی و فرهنگی تأکید کردند. در ادامه، دبیر علمی همایش نیز سخنانی در معرفی اهداف و چارچوب کلی نشست بیان داشت.
این پنل تخصصی با حضور 21 تن از شخصیتهای فرهنگی و دانشگاهی از رشتههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی برگزار شد و فرصتی برای طرح دیدگاههای متنوع در باب ایرانشناسی فراهم آورد.
نخستین نشست با موضوع «در ضرورت ایرانشناسی ایرانی» ادامه یافت و مدیریت آن بر عهده بهزاد کریمی بود. این نشست آغازگر مباحثی جدی در زمینه ضرورت بازاندیشی در ایرانشناسی از منظر ایرانیان و تبیین ابعاد نظری و معرفتشناختی آن به شمار میرفت.
سخنران اول این نشست، اصغر دادبه، استاد بازنشسته فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرگروه ادبیات دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود. وی گفت که ایرانشناسی تنها با اتکا به روشهای علمی و پژوهشی معتبر معنا مییابد، اما این کافی نیست.
دادبه اظهار داشت که در کنار عقلانیت و تحقیق، باید عشق و مهر به سرزمین مادری نیز دخیل باشد تا نتایج حاصل، هم دقیق و هم صمیمانه باشد.
وی تأکید کرد که ایرانشناسی بدون پیوند میان دانش و احساس، ناقص خواهد بود و افزود که این تلفیق میتواند راهگشای شناختی عمیقتر از فرهنگ و تمدن ایران باشد.
دومین سخنران این نشست، حسین مصباحیان، استادیار سابق گروه فلسفه دانشگاه تهران بود. وی اظهار داشت که ایرانشناسی، بهرغم اهمیت آن، هنوز از ابعاد کامل فلسفی بهویژه در حوزه معرفتشناسی برخوردار نیست.
وی گفت که این رشته را نمیتوان بهطور کامل در زمره علوم دقیق قرار داد، زیرا بنیانهای اولیه آن بر اساس ترجمههای گفتمانی غیرمعرفتی شکل گرفته است.
این استادیار تأکید کرد که این ترجمهها اغلب با رویکردی استعماری به ایران تحمیل شدهاند و افزود که همین امر موجب شده ایرانشناسی در مسیر علمی و مستقل خود با چالشهای جدی مواجه گردد.
سومین سخنران این نشست، داریوش رحمانیان کوشککی بروجردی نویسنده و دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بود که سخنرانی خود را با عنوان «ایرانشناسی ایرانی، رشته یا رشتهنما» ارائه کرد. وی گفت که موضع او در باب ایرانشناسی مشابه دیدگاه دکتر مصباحیان است و افزود که تاریخ این حوزه سرشار از سوءتفاهمهاست.
وی اظهار داشت که ایرانشناسی به مثابه یک کل، نمیتواند واجد جنبه معرفتی مستقل باشد. این رشته تنها تا زمانی پاسخگوست که از سوی بیگانگان مورد بررسی قرار گیرد، اما برای خود ایرانیان راهحل و راهکار عملی در بر ندارد و از این رو نیازمند بازاندیشی جدی است.
سخنران چهارم این نشست، سامان قاسمی فیروزآبادی، استادیار گروه ایرانشناسی دانشگاه حائری میبد بود. وی گفت که ایرانشناسی را باید حلقه مفقوده در مسیر شناخت جامع ایران دانست.
وی اظهار داشت که جهان ایرانی، جهانی دو آستانهای است که در آن سنت و معاصر بودن همزمان حضور دارند.
قاسمی فیروزآبادی تأکید کرد که ایرانشناسی یک کل منسجم است که اجزای متنوعی در خود جای داده و هر جزء درک خاصی از فرهنگ و تاریخ ایران ارائه میدهد. ایرانشناسی ایرانی امری تاریخی است و مسأله اصلی آن در تلاقی تاریخ و معاصر بودن معنا پیدا میکند.

در نشست دوم با نام «در چیستی ایرانشناسی در ایران»، شهرام یوسفیفر، استاد تاریخ ایران اسلامی، که خود گرداننده نشست دوم بود، سخنانی ایراد کرد. وی گفت: در حوزه ایرانشناسی، لازم است بحثهای راهبردی و کلان مطرح شود تا مسیر پژوهشها روشن گردد.
یوسفیفر اظهار داشت که شناخت ایران تنها با بررسی جزئیات حاصل نمیشود، بلکه نیازمند نگاهی جامع و فراگیر به پدیده ایران است. این نگاه باید همه ابعاد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در بر گیرد تا تصویری کامل از ایران به دست آید. چنین رویکردی میتواند راهگشای پژوهشهای آینده و تصمیمگیریهای علمی و عملی باشد.
جهانگیر معینی علمداری، پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران، در ادامه نشست به بیان دیدگاههای خود پرداخت. وی گفت که ایرانشناسی را باید از منظر پدیدارشناسی مورد توجه قرار داد تا بتوان به لایههای عمیقتر این حوزه دست یافت.
وی اظهار داشت که چنین رویکردی امکان میدهد تا ایران نه صرفاً به عنوان یک موضوع تاریخی یا فرهنگی، بلکه به مثابه یک پدیده زنده و پویا درک شود.
علمداری تأکید کرد که پدیدارشناسی میتواند راهی برای فهم تجربه زیسته ایرانیان باشد و افزود که این نگاه، ایرانشناسی را از سطح توصیف به سطح تحلیل ارتقا میدهد.
روزبه زرینکوب، پژوهشگر تاریخ ایران باستان و استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، در سخنان خود بر اهمیت آموزش ایرانشناسی به تمامی اقشار جامعه تأکید کرد.
وی گفت که ایرانشناسی نباید صرفاً در محدوده دانشگاهها و محافل علمی باقی بماند، بلکه باید به عنوان دانشی عمومی در اختیار همگان قرار گیرد.
زرینکوب اظهار داشت که حتی یک سدساز، علاوه بر دانش فنی ساخت سد، باید شناختی از ایران داشته باشد تا کار خود را با مهر و دوستی نسبت به سرزمین انجام دهد. وی افزود که ایرانشناسی باید راهکاری برای تقویت ایراندوستی باشد.
روند شکلگیری ایرانشناسی در دانشگاهها
منصور صفتگل، نویسنده، مترجم و استاد تمام تاریخ دانشگاه تهران، در سخنان خود به روند شکلگیری ایرانشناسی در دانشگاهها اشاره کرد. وی گفت که این رشته را حدود سه دهه پیش آغاز کردند و تلاشهایی برای تدوین و گردآوری سرفصلهای آموزشی آن صورت گرفت، اما این فرایند بسیار دیر به نتیجه رسید.
صفتگل اظهار داشت که ایرانشناسی باید به عنوان رشتهای مستقل و منحصربهفرد شناخته شود و افزود که نباید آن را صرفاً در امتداد رشتههای ادبیات یا تاریخ قرار داد. وی تأکید کرد که استقلال این رشته میتواند جایگاه علمی آن را تثبیت کند.
سید محمد بهشتی شیرازی عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و پیش از این مدیر جشنواره فیلم فجر و مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی، رئیسِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و رئیس کمیته ملی ایکوم ایران بوده و همچنین عضو پیوسته فرهنگستان هنر است.
سید محمد بهشتی در ادامه نشست به بیان دیدگاههای خود پرداخت. وی گفت که ایرانشناسی باید ریشه در نگاه و تجربه ایرانیان داشته باشد و نه آنگونه که خارجیها درباره ایران گفته یا نوشتهاند.
وی اظهار داشت که اگر ایرانشناسی بر اساس روایتهای بیرونی شکل گیرد، هویت و اصالت آن مخدوش خواهد شد.
بهشتی تأکید کرد که این دانش باید بر مبنای فرهنگ، تاریخ و تجربه زیسته مردم ایران تدوین شود تا بتواند پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشد. تنها در این صورت ایرانشناسی میتواند به رشتهای اصیل و کارآمد تبدیل گردد.
این نشست در ادامه نشستهای سوم با موضوع ایرانشناسی بومی: راهبردها و تجربه زیسته و همچنین نشست چهارم با نام چشم انداز ایرانشناسی در ایران بود.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
