مسیر تازه در تمدنسازی
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله جدیدی از حکمرانی شده و توانسته قدرتهای پوشالی منطقه را سر جای خود بنشاند، لازم است برای دیپلماسی فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی قدرت نرم در کشور، حساب تازهای باز کند.

جواد امینیمنش کارشناس ارشد دیپلماسی فرهنگی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایرنا قرار داده است، نوشت: دوران زمامداری شاه عباس اول در عصر صفویه، یکی از نقاط برجسته تاریخ کشور است. آن برهه، مجموعهای از سربر آوردن شکوفاییها از دل بحرانها است. میدان شکوهمند و یگانه «نقش جهان» درست در زمانهایی که ایران در جبهههای مختلف درگیر جنگ و صلح با همسایگاناش بود، سربرآورد و مایه فخر ایران و جهان شد.
شاه عباس، در میانه دعواهایی که با عثمانی و ازبک و پرتغال داشت، به شعر، معماری، موسیقی، نقاشی و همه فعالیتهای هنری، اقبال نشان میداد و علاوه بر اینکه از این طریق، به حفظ روحیه و شادابی حکومت و جامعهاش، کمک میکرد، جلوهای از شکوه و جلال فرهنگ ایرانی را به رخ دیگران میکشید و همین عامل قدرت نرم، سبب بروز خلاقیتها و گشادگی ذهنی و عملی در میدان عمل و به افزایش میزان قدرت نظامی منتهی میشد.
در واقع، در هر دورهای که حاکمیت قدرتمند بر مسند نشسته است، فرهنگ و هنر نیز بروز و ظهور چشمگیری داشته است. طرفه آنکه فرهنگ و سیاست به موازات هم به جلو حرکت کردهاند و پیروز شده یا شکست خوردهاند. یعنی نمیتوان انتظار داشت ابتدا سیاست، اقتصاد و نظامی گری در جامعهای قدرت بگیرد و آنگاه فرهنگ، شروع به خودنمایی کند. این دو حیطه، باید کنار هم پر بگیرند و جامعه را بالا بکشند.
یکی از نمودهای فرهنگی در مواقع حساس، فعالیتهای رسانهای است و دائم در طول تاریخ شاهد بودهایم عرصه تبیین و تبلیغ، خط مقدم همه جبههها به شمار میآید.
تولید و سرمایه گذاری در زمینههای فرهنگی هم، بی هیچ تردیدی، لازمه قدرت سازی و حکمرانی است. از این رو، صنایع خلاق و فرهنگی کم هزینهترین، مطمئن ترین و نافذترین راه توسعه و هموارکننده مسیر آن است.
از آن سو هم، نمیتوان جامعهای عاری از هنر و فرهنگ غنی یافت که صاحب قدرت است و مردم موفقی دارد. زیرا فرهنگ مکمل و کمال بخش سایر ارکان یک جامعه است.
قدرت نرم کامل کننده قدرت سخت و نظامی است
یکی دیگر از نشانههای قدرت فرهنگی، در حوزه دیاسپورا به خوبی قابل لمس است. شهروندانی که خارج از کشور زندگی میکنند، حامل و نگاهبان فرهنگ جامعه در خارج از مرزها هستند و هر قدر دارای غنای فرهنگی باشیم، جامعه خارج نشین نیز صاحب جایگاهی درخور و قابل اتکا در کشور میزبان خواهند بود. خوشبختانه شاهد هستیم که ایرانیان خارج از کشور، به طور اعم، از موفقترینها و قابل احترام ترین مهاجران در کشورهای مختلف هستند و هر آنکه با آنها آشنا می شود، به سرعت جذب عظمت و جذابیت فرهنگ ایرانی قرار می گیرد و شیفته آن می شود.
بنابراین برای بازیابی مجدد برند و نشان ایرانی در جهان، میتوان بر حضور هموطنان خارج از کشور، حساب ویژهای باز کرد و از این سرمایه عظیم، بهرههای بسیاری در توسعه و پیشرفت کشور گرفت. از آنجا که لازم است روایت درستی از داشتههای ایران اسلامی و ارائه آن به دنیا داشته باشیم، دیاسپورای ایرانی، امکانات لازم را در اختیار ما قرار می دهد و ما را به سرمنزل مقصود می رساند.
در کنار اینها، ارتقای برند ایران که به قدرت نرم منجر خواهد شد، یک کار عملا فرهنگی به شمار میآید. قدرت نرم نیز، کامل کننده قدرت سخت و نظامی است. پیشبرنده برنامه های تجاری و توسعه ای هم هست.
یکی از کارهایی که رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمایندگان فعالیت های فرهنگی بینالمللی و بازیگران اصلی در عرصه دیپلماسی فرهنگی برعهده دارند، همین موضوع ارتقای برند ملی است. دیپلماسی فرهنگی در این موقع، می تواند نقش تعیین کننده در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و حتی نظامی ایفا کند.
بنابراین با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله جدیدی از حکمرانی شده و توانسته است که قدرتهای پوشالی منطقه را سر جای خود بنشاند، لازم است که بر دیپلماسی فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلی قدرت نرم در کشور، حساب تازهای باز کند و کارها را از این منظر پیش ببرد تا ان شاءالله به زودی شاهد برآمدن تمدنی نو و ماندگار در عرصه جهانی شود.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی