حمله اسرائیل به ایران؛ تحلیلی حقوقی
اقدام اسرائیل در حمله به خاک ایران، بدون هرگونه توجیه حقوقی پذیرفتهشده، نقض آشکار و غیرقابلانکار این اصل بنیادین است.

مریم احمدینژاد، استادیار دانشگاه الزهراء(س) در مطلبی نوشت: شبانگاه 23/3/1404، رژیم اسرائیل با اجرای عملیات نظامی از پیش طراحیشده و هماهنگ، مرزهای هوایی جمهوری اسلامی ایران را نقض و به چندین نقطه از خاک این کشور حمله نمود. این اقدام، که با پشتیبانی اطلاعاتی و سیاسی گستردۀ ایالاتمتحده آمریکا صورت پذیرفت، مصداق بارز تجاوز نظامی و نقض صریح یکی از بنیادیترین قواعد آمرۀ (Jus Cogens) حقوق بینالملل، یعنی قاعدۀ منع توسل به زور، محسوب میگردد.
مادۀ ۲ (۴) منشور ملل متحد بهصراحت مقرر میدارد: «کلیۀ اعضاء در روابط بینالمللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری، یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، خودداری خواهند نمود.»
این قاعده که بهصورت یک هنجار آمره (Jus Cogens) بهعنوان بالاترین سطح از قواعد حقوق بینالمللی تثبیت شده، سنگ بنای نظم حقوقی معاصر و حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. اقدام اسرائیل در حمله به خاک ایران، بدون هرگونه توجیه حقوقی پذیرفتهشده، نقض آشکار و غیرقابلانکار این اصل بنیادین است.
توسل به زور در روابط بینالمللی تنها در دو حالت استثنایی مجاز شمرده میشود: دفاع مشروع در برابر حمله مسلحانه (ماده51 منشور ملل متحد) و یا با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد.
حمله غیرمنتظره اسرائیل به خاک جمهوری اسلامی ایران، طیفی از اهداف حیاتی شامل تأسیسات هستهای صلحآمیز (بهویژه سایت نطنز تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی)، مراکز نظامی، زیرساختهای حیاتی غیرنظامی و مناطق مسکونی را نشانه گرفت. این حملات نهتنها تمامیت ارضی ایران را نقض نمود، بلکه توان دفاعی و پیشرفت علمی کشور را هدف قرارداد.
سکوت و انفعال نهادهای بینالمللی بهویژه شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قبال هشدارهای مستند ایران درباره تجاوزات اسرائیل علیه تأسیسات هستهای و شخصیتهای علمی و نظامی، به عاملی برای جسارت بیشتر این رژیم تبدیل شد.
در این بین، حمله به تأسیسات تحت نظارت آژانس انرژی هستهای که اعتبار و اقتدار این نهاد بینالمللی را مستقیماً نشانه رفته، علاوه بر نقض فاحش حقوق بینالملل، در صورت بروز خسارت رادیولوژیک، پیامدهای فاجعهباری برای منطقه بهدنبال خواهد داشت.
عدم اقدام قاطع این نهادها در توقف چنین تهدیداتی، بیاعتباری مکانیسمهای امنیت جمعی و تضعیف معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) را موجب شده است.
این تجاوز نظامی صرفاً یک منازعۀ دوجانبه یا منطقهای محدود نیست. این اقدام، حملهای مستقیم به ساختار نظم بینالمللی مبتنی بر منشور ملل متحد است. زیر پا گذاشتن قاعدۀ آمره منع توسل به زور از سوی اسرائیل، خطری جدی برای تمامی کشورها محسوب میشود، چراکه بنیانهای حفظ صلح و امنیت جهانی را سست مینماید.
پذیرش چنین رویهای، تشنجآفرینی را در منطقه و جهان بهشدت تشدید خواهد کرد. از این منظر، حمله شبانۀ دولت اسرائیل به خاک جمهوری اسلامی ایران، بهوضوح و بدون تردید، نقض قاعدۀ آمرۀ بینالمللی منع توسل به زور مندرج در مادۀ ۲ (۴) منشور ملل متحد است. این اقدام تجاوزکارانه فاقد هرگونه توجیه حقوقی است.
پیامدهای مخرب این حمله، امنیت منطقهای و بینالمللی و اقتدار نهادهای بینالمللی را بهشدت تهدید میکند.
جامعهی بینالمللی، بهویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئولیت خطیر دارد تا با محکومیت قاطع این نقض فاحش حقوق بینالملل، اقدامات مقتضی را برای جلوگیری از تکرار چنین تجاوزاتی و حفظ اعتبار نظام جمعی امنیت بینالمللی به عمل آورد.
براین اساس، جمهوری اسلامی ایران پس از اعلام رسمی به مقامات سازمان ملل و سکوت جامعه جهانی و عدم توان جامعه بینالمللی در توقف اقدامات خصمانه اسرائیل در این مورد که تجربه تاریخی جامعه جهانی در ناتوانی نهادهای بینالمللی به توقف جنایات بیسابقه اسرائیل نسبت به مردم غزه، نیز مؤید این مهم است، پاسخ دفاعی متقابلی را براساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد، با فوریت جهت توقف اقدامات تجاوزگرانه اسراییل و منطبق بر اصل ضرورت و تناسب پیش گرفت.
چراکه باوجود همراهی جمهوری اسلامی ایران و ورودش به مذاکرات، این حملات وحشیانه و کشتار مقامات سپاه پاسداران و دانشمندان هستهای و همچنین غیرنظامیان بیپناه و کودکان ایرانی در حین مذاکرات انجام شد، ماهیت غافلگیرانه و زمانبندی شبانه عملیات، حاکی از قصد قبلی برای حداکثر آسیبرسانی و فلج کردن توان پاسخگویی ایران بوده است.
براین اساس، جمهوری اسلامی ایران گزینه دیگری غیر از پاسخ و اقدام متقابل نظامی و دفاع مشروع عاجل ایران تنها راه باقیمانده برای توقف اسرائیل است.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی