حق دفاع مشروع
سیره مستمر جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصول بنیادین خود و خویشتنداری مسئولانه آن، نشان داده که به هیچ عنوان خواستار توسعه دامنه جنگ در منطقه نیست ولی استمرار این خویشتنداری در قبال تجاوز اخیر، رژیم صهیونیستی را دچار سوء برداشت خواهد کرد.

سید محسن قائمی خرق استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و عضو هیات علمی گروه حقوق بشر دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی نوشت: حمله اسرائیل به خاک ایران در بامداد 23 خرداد 1404 و هدف قرار دادن مناطق مسکونی و درمانی و آموزشی و تأسیسات هستهای، و شخصیتها و فرماندهان برتر نظامی و دانشمندان علمی و شماری از مردم بیگناه نقض فاحش قواعد بنیادین حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است و قطعا تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است، به ویژه از آنجایی که در دوره مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و ایران و رویاروی حسن نیت و انتظار مشروع ایران رخ داده است.
براساس بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد، این حمله، نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران به شمار میرود؛ در حالیکه منشور صراحتاً همگان را از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری منع میکند.
بر این اساس چنین حملهای ناقض ماده ۲(۴) و ۵۱ منشور ملل متحد و قطعنامه ۲۶۲۵ مجمع عمومی (اصل منع توسل به زور) به شمار میرود؛ چه آنکه حمله رژیم صهیونیستی، فاقد مجوز شورای امنیت (وفق فصل هفتم منشور ملل متحد) بود.
براساس قطعنامه ۳۳۱۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد (مصوب ۱۹۷۴)، استفاده از نیروی نظامی یک کشور علیه حاکمیت یا تمامیت ارضی کشور دیگر، در فقدان دلایل قانونی موجه، تجاوز نظامی محسوب میشود و این هنجار، بهعنوان یک قاعده آمره (jus cogens) در حقوق بینالملل عرفی تثبیت شده است. همچنین این تجاوز، بر مبنای اساسنامه رم دیوان کیفری بینالمللی (ماده ۸ مکرر)، یکی از چهار جنایت اصلی بینالمللی است که میتواند موجب مسئولیت کیفری مقامات عالیرتبه و فرماندهان نظامی شود.
ادعای پیش دستانه یا دفاع مشروع (ماده 51 منشور) رژیم صهیونی نیز در این مورد نامشروع است، چه آنکه، ایران حمله مستقیم و مسلحانهای از خاک خود علیه اسرائیل انجام نداده بود که چنین پاسخی را توجیه کند.
در واقع، «تهدیدی آن هم به حدی فوری و بلافصل که فرصتی برای توسل به شورای امنیت وجود نداشته باشد» از جانب ایرانِ در حال مذاکره با آمریکا نبوده که در اثر آن، اسرائیل مجاز به دفاع پیشدستانه بشود.
همچنین این رفتار، افزون بر نقض آشکار حاکمیت ملی و کنوانسیون شیکاگو (۱۹۴۴) در مورد هوانوردی کشوری بینالمللی، در مواردی متعدد، پروتکل الحاقی اول (۱۹۷۷) به کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ (مواد ۴۸، ۵۱ و ۵۲) را نقض نموده است. در واقع، آسیبدیدگی غیرنظامیان و شهادت دهها کودک و زن وتهاجم به مناطق مسکونی، نوعی جنایت جنگی محسوب شده و در ماده ۸ اساسنامه رم تعریف و جرمانگاری شده است. همچنانکه، ترور شخصیتهای نظامی در یک حمله هدفمند، در خارج از صحنه نبرد فعال (Hostilities)و آن هم در شرایطی که جنگ فعالی نبوده، مصداق حملات تروریستی یا عملیات قتلهای فراقضایی ممنوع (Extrajudicial Killings) است.
به هر روی در این زمینه، حق دفاع مشروع ایران بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد، موجه می¬شود که در قالب این ماده، ایران میتواند به صورت فردی یا در قالب یک ائتلاف از کشورهای همسو، حق دفاع مشروع در برابر حمله مسلحانه را اعمال نماید که چنین پاسخی برای دفع حمله «ضروری» بوده و برخلاف بی¬پاسخ گذاشتن یا ارائه پاسخ غیرمتناسب (به معنای اکتفا به کمتر از پاسخ متناسب) در تجاوزات قبل، به نظر می¬رسد هم قبول و هم اقدام به دفاع مشروع در قالب شرایط منشور (فوریت، ضرورت و تناسب و گزارش به شورای امنیت)، ضرورت دارد.
در واقع، سیره مستمر جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصول بنیادین خود و خویشتنداری مسئولانه آن، نشان داده که به هیچ عنوان خواستار توسعه دامنه جنگ در منطقه نیست ولی استمرار این خویشتنداری در قبال تجاوز اخیر، رژیم صهیونیستی را دچار سوء برداشت خواهد کرد.
البته ایران در کنار قائل شدن به حق دفاع مشروع برای خود، از مجاری نهادهای مختلف بینالمللی در این مدت بهره برده است؛ همانند یادآوری مسئولیت نهادهای بینالمللی در قبال تجاوز رژیم صهیونیستی از سوی دستگاه دیپلماسی ایران در قالب ارسال نامه به نهادها و سازمانهای بینالمللی مختلف؛ از جمله نامه ارسالی به «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز نامه دوم خطاب به رئیس شورای امنیت و دبیر کل سازمان ملل متحد مبنی بر حق دفاع مشروع و غیرقابل مذاکره ایران در محافظت از حاکمیت، مردم و امنیت ملی خود و یادآوری وظیفه شورا نسبت به محکومیت تجاوز صهیونیستها بر طبق منشور ملل متحد.
در نهایت، میتوان تجاوز رخ داده از سوی رژیم صهیونیستی به ایران را صحنه آزمون واقعی، بلکه کارآمدی نهادهای بینالمللی و پایبندی این نهادها و نیز جامعه بینالملل به اصول «حقیقت، عدالت و بیطرفی حرفهای» در برابر مصلحت های سیاسی دانست که سرنوشت منطقه و کل جامعه بینالمللی در آینده مرهون همین موضع گیری است.
همچنانکه کشاندن عامدانه صحنه درگیری به منطقه حساس خلیج فارس توسط صهیونیستها، نشانگر گسترش جنگ فراتر از مرزهای ایران است که میتواند کل منطقه و حتی جهان را درگیر کند. به عبارت دیگر، جنگ کنونی، جنگ ایدئولوژیک یا جنگ فقط علیه ایران نبوده و جنگ یک موجودیت آپارتاید علیه تمدن انسانی است.
بر همین اساس، کشورهای مختلف در راستای تعهد برآمده از منشور ملل متحد و اسناد متعددی همچون طرح مسئولیت بینالمللی دولتها (2001) و نظریه مشورتی ژوئیه ۲۰۲۴ دیوان بین المللی دادگستری در مورد سرزمین اشغالی فلسطین بدل از سرزنش ایران بخاطر اعمال حق دفاع مشروع یا دعوت به خویشتنداری در این خصوص، میبایست به محکوم کردن رژیم صهیونیستی و عدم مساعدت به این رژیم و عدم شناسایی وضعیت غیرقانونی اسرائیل اهتمام ورزند. چه آنکه، ماهیت دفاع مشروع ایران، در چنین شرایطی، نشان دهنده رویکرد مسئولانه ایران نسبت به صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی نیز به نظر میرسد.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی