امام خمینی(ره)؛ موعودگرایی شیعی و سناریوی آینده جهان
امیر رضائیپناه کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا به مناسبت سی و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، مطلبی با موضوع امام خمینی(ره)؛ موعودگرایی شیعی و سناریوی آینده جهان نوشت.

امام خمینی(ره) در یک تفسیر و خوانش منحصربهفرد، مفهوم ولایت و موعودگرایی شیعی- اسلامی در عصر غیبت را به نحوی انضمامی به مفهومی جهان شمول مبتنی بر هندسه و مقتضیات جهان معاصر بدل نمود.
به دیگر سخن، اگر تا پیش از عصر انقلاب اسلامی موعودگرایی شیعی یا همان مهدویت به عنوان امری انفعالی و غیرپویا دیده میشد، با هژمونی گفتمان انقلاب اسلامی با محوریت مفهوم ولایت فقیه، این امر بدل به امری فعال و پویا شد.
با این تفسیر، انتظار مبتنی بر صبر و تحمل و تقیه، جای خود را به انتظار کنش گرایانه مبتنی بر قاعده واقعگرایی- آرماننگر داد. این خوانش استوار بر تقسیم تاریخ جهان به دو جبهه خیر و شر، حق و باطل و جندالله و جندالشیطان است.
این دو جبهه در سرتاسر تاریخ در حال مبارزه و نبرد بوده و میتوان آن را در چارچوب دوگانه مستضعف - مستکبر بازنمایی کرد. در این سناریو برای آینده جهان، تلاش و مجاهدت و تحمل رنج قدسی برای تامین و تضمین عدالت و کرامت برای بشریت از رهگذر بسط و تقویت امالقری جهان اسلام، امت واحده اسلامی و ارزشهای انسانی و اخلاقی دال مرکزی است.
گفتوگو در باب کیفیت و میزان تاثیر اسلام بر سیاست و امر سیاسی در آنچه که اکنون با عنوان جهان اسلام شناخته میشود، بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان را جذب خود کرده و به گستره گستردهدامنی از نوشتارها و متون در زمینه تقسیم بندی و طبقه بندی انواع گوناگون اسلام به ویژه اسلام سیاسی، اسلام فقاهتی، اسلام مدنی، اسلام (نو)بنیادگرا و مانند آن انجامیده است. اسلام فقاهتی (در ادبیات شرقشناسانه اسلام سیاسی) بهعنوان گفتمان/ دکترین و/ یا جنبشی تعریف شده که در پی اثبات و به منصه ظهور رساندن این مدعاست که اسلام نظریهای توامان از جنس اسلام و سیاست دارد.
بر این اساس اسلام سیاسی به اسلام نه بهعنوان زائدهای بر منطق سیاست در دو بعد نظری و عملی، که به چشم برجستهترین و اساسیترین منبع برای کنش و رفتار عینی و انضمامی مینگرد. اسلام برنامه عملیاتی تدبیر جامعه و نظام اجتماعی است.
در خوانش انقلاب اسلامی، در یک تبارشناسی تاریخی و روایی، تشیع اقتدار مشروع برای رهبری و ولایت سیاسی در عصر غیبت امام منتظر (عج) را به کسانی اختصاص میدهد که به شیوهای خاص و با سلسله مراتبی روشن و تعیین شده از سوی خداوند به پیامبر اسلام (ص) و نبوت و رسالت ایشان منتسب باشند.
مفهوم «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) مبتنی بر این ایده است که اقتدار غایی در عصر پساپیامبر (ص) تنها به «امامان معصوم (ع)» و جانشینان ایشان از فقها و علمای واجد شرایط تخصیص داده میشود. امام خمینی(ره) در پرتو این باور از این مساله پشتیبانی میکند که در حالی که امام مهدی (عج)، بهعنوان تنها حاکم و ولی مشروع و منصوب از سوی پروردگار، در غیبت به سر میبرد، ولایت فقیه میتواند بهمثابه خوانش درست از شریعت اسلامی باورمندان را هدایت کرده و راه را برای زمینهسازی در راستای ظهور امام زمان (عج) و تضمین عدالت در آینده جهان هموار سازد.
از سال 1357 مهدویت و موعودگرایی اجتماعیشده و بیش از پیش به بخشی از زندگی روزمره در ایران بدل گشته است. جمهوری اسلامی ایران عموما تلاش داشته تا به نحوی عملگرایانه، ایستارها و ایدههای موعودگرایانه و معطوف به اندیشه مهدویت را به عنوان امری اجتماعی در سطح ایران و فراتر از آن به عنوان ایدهای برای بشریت و تحقق عدالت جهانی و کرامت انسانی معرفی و مفصلبندی کند.
کانون این خوانش و قرائت از مهدویت را مفهوم عدالت و بسط قسط و کرامت تشکیل میدهد. اساس موعودگرایی شیعی- اسلامی برساختی از اراده الهی برای بسط عدالت و کرامت در جهان است و هر فرد، جامعه و دولتی باید رسالت تاریخی خود را در این باب به انجام برساند.
نظریه امام خمینی مبتنی بر چهار اصل است: یک، اسلام برای پیادهکردن بخش مهمی از احکام خود نیازمند تشکیل حکومت است. دو، اقامه حکومت اسلامی و آماده کردن مقدمات آن از جمله مخالفت علنی با ظالمین بر فقیهان عادل و تبعیت و یاری ایشان بر مردم واجب است. سه، حکومت اسلامی یعنی ولایت فقیهان عادل منصوب از جانب شارعمقدس در همه آنچه پیامبر و امام در ارتباط با حکومت در آن ولایت داشتهاند. و چهار، حکومت اسلامی و احکام حکومتی از احکام اولیه اسلام است و بر همه احکام فرعیه تقدم دارد؛ حفظ نظام شرعا واجب است. ولیفقیه نائب و جانشین امام (عج) در عصر غیبت است.
این موضوع در دوران مبارزات انقلابی و تثبیت نظام اسلامی در قالب مبارزه با طاغوت و یا طواغیت و در دوران پس از آن بهصورت استکبارستیزی، تلاش برای یاری به مستضعفین جهان و نیز تشکیل جبهه و محور مقاومت در برابر نظام سلطه و صهیونیسم جهانی خود را به نمایش گذارده است.
به باور بسیاری از ناظران و تحلیلگران داخلی و خارجی، بسیاری از مردم امام خمینی را تنها کنشگر، مبارز نستوه و مرد میدانی میدانستند که میتواند راه را برای حکومت جهانی و عادلانه حضرت مهدی (عج) هموار سازد.
از دید عموم فقها و علمای مسلمان، اسلام امری جهانشمول بوده و قواعد و موازین آن فرازمان و فرامکان هستند. امام خمینی در تفسیر خود از میراث فقهی- کلامی اسلامی، با طرح مفاهیمی ناظر بر فقه پویا و توجه به امور مستحدثه، فضا را برای روزآمدکردن دین و کاربردی کردن آن در بافت زندگی روزمره مسلمانان فراهم آورد.
این امر در باب موضوع مهدویت نیز به چشم میخورد؛ ایشان با تفسیر موعودگرایی شیعی به عنوان امری دارای کارویژههای عینی و ایجابی در زیست روزمره و نه صرفا یک امر دینی- قدسی فضا را برای بسط و جهانشمول کردن این ایده بیش از پیش فراهم آورد.
با این وصف، مهدویت دیگر نه یک امر ایمانی و اعتقادی شیعی و یا حتی اسلامی، که موضوعی جهانشمول و عام مبتنی بر اصل کرامت و عدالت جهانی در افق آینده بشریت قلمداد میشود. سناریوی مرجح در باب عدالت و کرامت برای همه انسانها (در مقام خلیفهالله) و نه عدالت و کرامت برای صرف شیعیان و یا صرف مسلمانان میتواند زمینهساز طرح ایدههای دموکراتیک و استوار بر حقوق بشر در بستر دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی عمومی و رسانهای باشد.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی