مدیر چینی از تبادل فرهنگی بینالمللی و مهماننوازی ایران نوشت
ما پنگ مدیرعامل شرکت فرهنگی رسانهای «آ یی لای لی» چین، پس از شرکت در «هشتمین همایش بینالمللی همبستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی» که ۱۸ تا ۲۲ مهر ۱۴۰۴ برگزار شد، سفرنامهای تحریر کرد. این سفر به همت رایزنی فرهنگی ایران و با دعوت کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین (وابسته به نهاد ریاست جمهوری) صورت گرفته بود.
در این سفرنامه آمده است: به دعوت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین، به تهران رفتم و در یک همایش بینالمللی پنج روزه صلح شرکت کردم. همایش بینالمللی همبستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی با موضوع «صلح طلبی و توجه به کودکان غزه» 18 تا 22 مهرماه برقرار بود و نمایندگان رسمی، افراد غیررسمی، نمایندگان سازمانهای خیریه و کارشناسان و پژوهشگرانی از بیش از 40 کشور جهان، شرکت داشتند.
در طول این سفر، نه تنها شاهد فرهنگ عمیق ایران و مهماننوازی مردم آن بودم، بلکه در تبادل فرهنگی بینالمللی، اتحاد در مسیر صلح و معنای عمیق رشد فردی را احساس کردم.
از لحظه ورود به تهران، برنامهریزی دقیق و توجه برگزارکنندگان در تمام مراحل کار مشهود بود. برای تضمین امنیت و آسودگی نمایندگان کشورهای مختلف، مسئولان از پیش هماهنگی کرده و افراد مخصوصی برای استقبال در فرودگاه تعیین کرده بودند و در تمام مدت برنامه، داوطلبان دوزبانه برای تسهیل ارتباطات، همراه ما بودند.
محل اقامت در مرکز آموزشی رفاهی فرهنگیان منطقه 5 تهران انتخاب شده بود که هم دسترسی آسان را فراهم میکرد و هم هر روز از پنجره میتوانستیم نبض تمدن پارسی را در ساختمانهای تاریخی شهر تماشا کنیم.
تدارکات مربوط به خوراک مهمانان بهویژه با دقت صورت گرفته بود: برگزارکنندگان نه تنها غذاهای مطابق با ذائقه بینالمللی، بلکه منطقهای ویژه برای تجربه غذاهای سنتی ایرانی فراهم کرده بودند تا با چشیدن برنجهای خاص ایرانی، کباب کوبیده و دیگر غذاهای محلی، فرهنگ غذایی ایران را بهتر درک کنیم و از آن لذت ببریم.
تیم برگزارکننده، پیش از برگزاری همایش، تحقیق کرده و منوی شخصیسازی شدهای آماده کرده بود و هر روز پس از صرف غذا، با شکیبایی، بازخورد آن را جمعآوری میکردند و خدمات را بهبود میبخشیدند.
در سطح امنیتی، برگزارکنندگان، تدابیر دقیقی اتخاذ کرده بودند. پیش از هر برنامه روزانه، برنامه روز بعد را از پیش اطلاع میدادند، همراهانی در خدمت مهمانان بودند و با مهربانی تمام، برای هر نماینده، کارت تلفن اضطراری محلی تهیه کرده بودند.
این مراقبت بینظیر به ما اجازه داد تا کاملاً در فعالیتها غرق و سهیم شویم و نگران مسائل جزئی نباشیم. به ویژه از مسئول در مرکز آموزشی رفاهی فرهنگیان منطقه 5 تهران، ابراهیمی و تیمش، برای همه کارهایی که برای ما انجام دادند و محبتهایشان صمیمانه سپاسگزاریم.
ارزش اصلی این همایش، ایجاد بستری برای گفتوگوی بین فرهنگی بود. در طول چهار روز، از مدارس تهران، برج میلاد، نمایشگاهی با موضوع صلح و مرکز کنفرانس دیپلماتیک بازدید و در چندین جلسه رسمی شرکت داشتیم. در بازدیدهایی که از مدارس داشتیم، کودکان ایرانی با مدادرنگیهای زیبا، نقاشی «کره زمین صلح» را کشیدند و با صدایی کودکانه اما مصمم، خواستار حمایت از کودکان غزه شدند.
در طول جلسات، نمایندگان کشورهای مختلف، درباره مسائل حفاظت از حقوق کودکان و بازسازی روانی پس از جنگ، بحثهای فشردهای داشتند، اما در زمان استراحت، دور میز چای جمع شدند و تجربیات صلحآمیز کشور خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.
من به ویژه گفتوگوی خود با نماینده یک سازمان غیردولتی از آفریقا را به یاد دارم. ما به دلیل نگرانی مشترک درباره آموزش کودکان غزه با هم آشنا شدیم. از آشناییهای محتاطانه اولیه درباره پیش زمینههای فرهنگی یکدیگر تا گفتوگوی طولانی شبانه دربارۀ چگونگی هماهنگی نیروهای مردمی برای ارائه کمک. این اعتماد بر پایه شعارهای توخالی نبود، بلکه براساس اجماع و تمایل به همکاری در مسائل مشخص شکل گرفت. همانطور که یک نماینده افغانستان گفت: «صلح به معنای از بین بردن اختلافات نیست، بلکه انتخاب همکاری در میان اختلافات است».
به عنوان شرکت کنندهای که با تأمل و ژرفکاوی به ایران سفر کرده، بسیاری از کلیشههای ذهنی کلی پیشین من درباره ایران، کاملاً درهم شکسته شد. قبلاً تصور میکردم جامعه ایران بسیار بسته و محافظهکار است؛ اما در تماس واقعی با دانشجویان، دانشمندان و حتی شهروندان عادی، همگی سطح تحصیلات بالا و ذهنیت بازی داشتند؛ بهراحتی به زبان انگلیسی و حتی با زبان چینی *با ما صحبت و بحث میکردند، نسبت به آشنایی با فرهنگ چین کنجکاو بودند و حتی فعالانه، فلسفۀ «همزیستی مسالمتآمیز» در شعر فارسی را به ما معرفی میکردند.
مهمتر از همه، این همایش به من نشان داد که دیپلماسی مردمی، چه قدرت ویژهای دارد! تعاملات خارج از برنامه رسمی مانند صرف شام با دوستانی از کشورهای مختلف، گفتوگو با نمایندگان دانشجویی و بررسی وضعیت آموزش کودکان ایرانی در مدارس. این ارتباطات غیررسمی، کلید تعمیق درک ما بودند.
من دریافتم که هرچند قدرت یک کشور، پایهای برای حق سخن گفتن در عرصه بینالمللی است، اما این تماس مستقیم فرد به فرد است که میتواند یخهای متراکم تعصبات را ذوب کند و مفهوم «جامعه مشترک با سرنوشت بشر» را از یک ایده، به گرمایی زنده و تپنده و ملموس تبدیل کند.
در طول این همایش، نمایندگان کشورهای مختلف، بیانیه «ابتکار صلح» را امضا کردند و متعهد شدند که از طریق همکاریهای مردمی، پروژه کمک به کودکان غزه را پیش ببرند. من نیز امیدوارم در صورت نیاز، بتوانم به عنوان داوطلب کشورم، در این گونه فعالیتهای بینالمللی شرکت کنم، به مردم کمک کنم تا فرهنگ و خِرد چین را بهتر و بیشتر بشناسند و همچنین، در تبادل آموزش صلح مشارکت داشته باشم.
این سفر به تهران، فراتر از یک نشست ساده بود. به من نشان داد که بذر صلح باید در عملهای مشخص، ارتباطات صادقانه و همکاری پیاپی کاشته شود. از رایزنی فرهنگی ایران در چین برای اعتمادشان سپاسگزارم و به همه انسانهای عادی که در جهانی پرآشوب، نور امید را حفظ کردهاند، ادای احترام میکنم. همین ارتباطات کوچک، در نهایت به نور ستارگانی تبدیل میشوند که ظلمت موانع را میشکنند.
روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
