• 1404/04/24 - 09:52
  • 36
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

نگرش فرهنگی مردم قزاقستان به جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی

رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آستانه قزاقستان در مطلب جدید خود به نگرش فرهنگی مردم قزاقستان به جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی می‌پردازد.

در بهار سال ۲۰۲۵، جهان بار دیگر در آستانه‌ی یک جنگ بزرگ قرار گرفت. خاورمیانه زیر آتش شعله‌ور شد: رژیم صهیونیستی مجموعه‌ای از حملات تهاجمی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داد که به یک تقابل نظامی گسترده‌ی ۱۲ روزه انجامید.

این جنگ که در قلب جهان اسلام به وقوع پیوست، موجی از واکنش‌ها را فراتر از مرزهای منطقه برانگیخت. این واکنش‌ها به‌ویژه در کشورهایی نمایان شد که اسلام نه تنها یک دین، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی آنان است.

در قزاقستان که بخش بزرگی از جمعیت آن مسلمان هستند، تحولات خاورمیانه بی‌پاسخ نماند. با وجود آنکه نهادهای دولتی با رعایت احتیاط دیپلماتیک، موضع بی‌طرفانه‌ای اتخاذ کردند، جامعه قزاقستان واکنشی متفاوت نشان داد. 

شبکه‌های اجتماعی، فروم‌ها و گفت‌وگوهای دوجانبه و مردمی به صحنه‌ای برای ابراز همبستگی فعال با جمهوری اسلامی ایران کشوری که مورد تهاجم قرار گرفته بود تبدیل شد. این موج همدلی مردمی، پایه‌گذار مرحله‌ای تازه از نزدیکی فرهنگی میان دو ملت شد.

گزارش

وقتی سیاست سکوت می‌کند، مردم سخن می‌گویند.قزاقستان به عنوان یک کشور دارای سیاست خارجی چندجانبه و عضو معاهدات بین‌المللی، از حمایت رسمی درباره این جنگ خودداری کرد. با این حال، در سایه‌ی سکوت نهادهای رسمی، صدای مردم عادی بلند شد. شبکه‌هایی چون اینستاگرام، تلگرام، تیک‌تاک و فیسبوک به بسترهایی تبدیل شدند که قزاق‌ها در آن احساسات، دیدگاه‌ها و حمایت خود را بیان می‌کردند.

در بخش قزاقی فضای مجازی، ویدئوهایی به‌سرعت دست‌به‌دست می‌شدند که در آن‌ها شهروندان ایرانی، با وجود خسارات و ویرانی‌ها، انسجام و عزت‌نفس خود را حفظ کرده بودند. این محتواها با توضیحاتی به زبان قزاقی، روسی و فارسی همراه بود: «قدرت در اتحاد است»، «خدا با ماست»، «ما با شما هستیم، برادران!». بسیاری از قزاق‌ها تصاویری از مناطق آسیب‌دیده را بازنشر می‌کردند و می‌نوشتند: «دیروز ــ فلسطین، امروز ــ ایران. فردا نوبت کیست؟

مردم عادی، که اغلب از سیاست دور هستند، در پست‌ها و استوری‌هایشان می‌پرسیدند: چرا دوباره به مسلمانان حمله می‌شود؟ چرا حقوق بین‌الملل ساکت است؟ و چرا جهان اسلام باید خاموش باشد؟ این پرسش‌ها، که نه از ایدئولوژی بلکه از همدردی خالص برمی‌خاست، موجی نو از همبستگی معنوی را به وجود آورد.

پاسخ احساسی: ایران به‌عنوان آینه‌ای از عزت مسلمانان

ویدئوهایی از تهران و دیگر شهرهای ایران، که در آن‌ها مردم با وجود بمباران‌ها در نماز جماعت شرکت می‌کردند، به همدیگر کمک می‌رساندند و از خانه‌هایشان دفاع می‌کردند، بازتاب گسترده‌ای در میان کاربران قزاق داشت. در بخش نظرات، قزاق‌ها از پایداری، شرافت و وفاداری ایرانیان به باورهایشان تمجید می‌کردند. بسیاری نوشتند: «آن‌ها تسلیم نمی‌شوند، پس ما هم نباید بی‌تفاوت باشیم.»

شعرها، آهنگ‌ها، متون و حتی آثار هنری دیجیتال که با الهام از این وقایع خلق شده بودند، در فضای مجازی منتشر شدند. این تولیدات نه تبلیغات سیاسی بودند و نه شعار، بلکه انعکاسی صادقانه از درد مشترک بودند. کاربران می‌نوشتند: «حمله به ایران، حمله به تمام جهان اسلام است» ــ و این جمله، بدون هدایت سازمان‌یافته، تبدیل به عبارتی پرکاربرد شد.

بازنگری در تصویر ایران از دید قزاق‌ها

پیش از این جنگ، ایران در ذهن بسیاری از قزاق‌ها کشوری دور با فرهنگی غنی اما زمینه‌ای سیاسی پیچیده تلقی می‌شد. با این حال، پس از جنگ، این تصویر به‌سرعت تغییر کرد. به جای برچسب‌های سیاسی ــ نزدیکی معنوی. به جای کلیشه‌های ایدئولوژیک ــ احترام و تکریم

کاربران قزاقی در شبکه‌های اجتماعی، بخش‌هایی از شعرهای فارسی را منتشر می‌کردند، اشعار خیام، سعدی و حافظ را نقل می‌نمودند. ویدئوهایی منتشر می‌شد که در آن‌ها شباهت‌های فرهنگی میان قزاق‌ها و ایرانیان ــ از جمله احترام به بزرگان، ارزش‌گذاری به سخن و سنت ــ مورد تأکید قرار می‌گرفت. مردم، ایران را نه «کشوری در اخبار»، بلکه «هم‌نفس معنوی» خود می‌دیدند.

گذشته‌ی مشترک و آینده‌ی مشترک: نگاه از دشت به سوی همسایه نیرومند و مقاوم؛ در بستر این جنگ، توجه به ریشه‌های تاریخی روابط میان دنیای قزاق و تمدن ایرانی نیز احیا شد. در کامنت‌ها مردم می‌نوشتند: «ما بیگانه نیستیم. ما دو تمدن همسایه‌ایم که قرن‌ها از طریق جاده ابریشم تعامل داشته‌ایم». این حافظه‌ی تاریخی به سطح آگاهی بازگشت و یادآوری کرد که قزاقستان و ایران، تنها دو کشور روی نقشه نیستند، بلکه دو ملت با ریشه‌های فرهنگی عمیق‌اند.

این حافظه‌ی جمعی مردمی، شروع به احیای آن چیزی کرد که دهه‌ها به فراموشی سپرده شده بود: احترام متقابل، نزدیکی معنوی و درک سرنوشت مشترک.

نتایج جنگ: هنگامی که قلب‌ها بلندتر از پروتکل‌ها سخن می‌گویند

جنگ ۱۲ روزه، ظاهراً می‌بایست مردم را دور کند ــ جنگی دوردست، خونین و بی‌ارتباط. اما در جامعه‌ی قزاقستان، نتیجه‌ای معکوس داشت: بیداری، همدردی و احساس تعلق.

در سکوت مقامات رسمی، مردم خود دست به کار شدند و پل‌هایی ساختند ــ پل‌هایی از توجه، حافظه و حمایت معنوی. این پل‌ها، شاید پایدارتر از بسیاری از توافق‌نامه‌های موقتی باشند؛ زیرا آن‌ها بر واکنش زنده‌ی مردم، بر عدالت درونی و هویت مشترک استوارند.

نکته:

جنگ ۱۲ روزه بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم غاصب صهیونیستی، تنها رویدادی نظامی نبود، بلکه نقطه‌ی عطفی در تحولات اجتماعی محسوب می‌شود. در قزاقستان، این واقعه نگاهی تازه را نسبت به پیوندهای معنوی و فرهنگی پدید آورد؛ پیوندهایی که تابع دستورات سیاسی نیستند، بلکه در قلوب مردم زندگی می‌کنند.

قزاق‌ها حمایت خود را نه با شعار و راهپیمایی، بلکه با توجه، مشارکت درکلام و حضور پرشمار در عرصه مجازی ابراز کردند. این، نوعی دیپلماسی فرهنگی از جنس نخبگان و توده مردم است که از دل درد و دلسوزی زاده شده.

اگر در آینده، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری قزاقستان نه‌تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر معنوی نیز بیشتر به هم نزدیک‌تر شوند، بخش بزرگی از این دستاورد، مدیون همان مردمان ساده‌ای خواهد بود که در روزهایی که صدای سکوت از صدای توپ‌ها بلندتر بود، بی‌تفاوت نماندند.

منبع:

https://www.ng.ru/kartblansh/2025-07-01/3_9284_kb.html

 

. .

. .

About Us

The argument in favor of using filler text goes something like this: If you use arey real content in the Consulting Process anytime you reachtent.